یکسری مسائل در علوم و مهندسی هستند که چندین مقیاس مختلف، در آنِ واحد، در اونها دخیلند. به عبارت دیگه اتفاقاتی که در اون مسائل میفته همزمان از مرتبههای بزرگی متفاوتی هستند. مثلا زندگیکردن رو در نظر بگیرید: ما در مقیاس ثانیه نیاز داریم تنفس کنیم، در مقیاس ساعت نیاز داریم آب و غذا بخوریم، در مقیاس روز نیاز داریم حرکت و فعالیت و استراحت و خواب داشته باشیم، در مقیاس ماه و سال نیاز داریم کار کنیم و شغل داشته باشیم تا غذا و امکانات زندگی فراهم کنیم، در مقیاس دهسال نیاز داریم برنامهی زندگی بریزیم که مثلا خونه و ماشین بخریم، و در مقیاس پنجاه یا شست سال نیاز داریم به هدف زندگی و مرگ فکر کنیم. و نکتهی جالب اینست که اینها همه «همزمان» باید در جریان باشند تا چیزی به نام زندگی را تشکیل دهند.
چیزی که مواجهه و تحلیل مسائلی از این دست رو سخت میکنه اینه که این مسائل که در مقیاسهای مختلفی وجود دارند آنی روی هم تاثیر ندارند، ولی تغییر در رفتارهای یک مقیاس کوچک به تدریج میتونه رفتارِ یک یا چند مقیاس بزرگتر رو تحت تاثیر قرار بده. مثلا شما اگه امروز غذای متفاوتی بخورید، فردا صبح روی شغلتون تاثیر نمیگذاره، ولی مثلا اگر ورزشکار باشید و چندین ماه غذای ناسالم بخورید، شغلتون رو از دست خواهید داد.
اتفاقها و رفتارهای دور و بر ما هم یکسری نتایج سریع دارند که اصولا این نتایج سریع و آنی پیشبینیپذیر هستند. مثلا اینکه وقتی بیماری همهگیری میاد باید همه مراوداتشون رو به حداقل برسونند و ترجیحا خانه بمانند که نتیجهاش این میشه که همدیگه رو نمیتونند مرتب ببینید و مجبورند با تلفن احوالپرسی کنند، و اینکه دستهاشون رو مرتب ضدعفونی کنند که نتیجهاش این میشه که لازمه مدام مواد ضدعفونی کننده بخرند و مدام در حال شستن دستها دیده بشوند.
این اتفاقها و ملزومات رفتاری، کلی هم نتایج دارند که در مقیاسهای زمانی متفاوتی ظهور میکنند. این نتایج و اثرات چیزهایی هستند که همیشه خیلی واضح نیستند و خیلی وقتها حتی علمای فن هم از پیشبینی اونها عاجزند. سختی و آزاردهندگی بخش منفی این نتایج ثانویه بعضی وقتها میتونه از سختی و آزاردهندگی نتایج منفی اولیه خیلی خیلی بیشتر باشه:
مثلا، ضدعفونی کردن مداوم دستها رو در نظر بگیرید. بعد از یک هفته ضدعفونی کردن دستهای بنده با محلول الکل، الان هردو دست من از خشکی پوسته کردند و خونین و مالین هستند.
نشستن توی خونه رو در نظر بگیرید، ما بزرگترها با تلویزیون و اینترنت سرِ خودمون رو گرم میکنیم، ولی حنا بچهی سهونیم سالهی ما که به پارک و بیرون رفتن عادت داشته تقریبا دیوانه شده و ما رو هم دیوانه کرده.
از اون طرفِ مثبت قضیه، خیلی چیزها هم اثرات مثبتشون رو توی مقیاسهای بزرگ زمانی نشون میدهند. کمی از روزمرگی دور شدن و از خیلی چیزهایی که همیشه بدیهی میپنداشتیم محروم شدن، بعد از ده-یازده روز، بینش و دید متفاوتی از زندگی و دنیا به آدم میده. نابدیهیشدن چیزهایی که تا دیروز از روز هم بدیهیتر بودند:
- فشردن دکمهی شمارهی طبقه توی آسانسور
- باز کردن در تاکسی
- یک سرفهی کوچیک (سرفه که هیچ، سینهتون رو صاف بکنید ملت خیلی باکلاس باشند و فرار نکنند خودشون رو جمع میکنند و چپچپ نگاهتون میکنند. اشتباه نشه، کاملا حق دارند.)
- سر زدن به مادری سالخورده - همه ممکنه ویروس داشته باشیم و ندونیم. یک سر زدن همان و انتقال ویروس به عزیزترین آدمهای دور و برمون که آسیبپذیرند هم همان.
- غذای بیرون! همه نوعش. آب طالبی، ساندویچ، کباب. خیلی از دوستان نزدیک دو هفته است کنسرو لوبیا و تنماهی میخورند. توی رستورانها پرنده پر نمیزنه. یعنی حتی یکنفر هم ندیدم توی چند شب گذشته.
- قدم زدن توی خیابون. اگه یکی نزدیکتون عطسه کرد چی؟
با سلام
واقعا این دوران قرنطینه خانگی هم برای بچه ها هم برای بزرگترها سخته
یکی از بازی هایی که خیلی سرگرم کننده است هم برای بچه ها وهم بزرگترها اوریگامی ( تازدن کاغذ) هست فیلم ها وکتاباش رو از اینترنت می تونید دانلود کنید