سِیّم ربیع الثانی میرزا لنکرانی طبیبالسطلنه به راپورتچی بنگاهِ کفر و فسوق، بیبیسی، اعلان کرده که به همت شبابِ مومن و متقن و متدینِ مملکتِ متعالیهی جمهوری اسلامیه، سوزن و پمادِ همهی مرضهای عالم استخراج شده و عنقریب است که تعداد هزارها بلکه کرورها علاج جدید را در یک مجلس اینترناسیونال برای جماعت اطباء و محقق اعلان کنند. و کسی تعجب نکند اگر علمای فن صیحه زنند و جامه درند.
پنجم ربیعالثانیآوردهاند که ملا حسین خان ژاندارم را سر مغل تریاک و با چندی ضعیفه دربند کردهاند. همهی ما می دانیم که تریاک در توده ما رواج داشته و چیز بدی است و به تن آدمی زیان آشکار میدارد. ولی چیزی که سلب شرافت کند و یا ننگی باشد نیست. علاوه حاجی حسین سپهسلار نوه ثقهالاسلام مروج مازندرانی که مورد وثوق است گفته که صیغه نامه را به عین رویت فرموده. پس در دُُیّمی هم ظنی باقی نیست. حالا پشت پرده چه گذشته هنوز خبری نیامده.
دوازدهم ربیعالثانیخبر آمده که میرزا محمود صدراعظم با خدم و حشم و میرزا لنکرانی طبیبالسلطنه و حاجی زاهدی محاسب و نجارالدوله توپچی هفتهای در میان اکراد بودهاند و دلجویی فراوان از آنان فرمودهاند و شنیده آمده که میرزا محمود صدراعظم شخصا امر فرموده تعداد زیادی بلکه کرورها جعده و منزل و مکتب و طبیبخانه آنجا بسازند و طیارهها بیاییند و بروند تا چشم فرنگیان ظالم و کافر از شدت حسد ترقی مملکت متعالیه جمهوری اسلامیه از حدقه درآید و در غیظ و خشم زهرها بنیوشند و زلفها برکنند و هزاران بار از باریتعالی آروزی مرگ کنند.
بیست و یکم ربیعالثانیخوانده شد در راپورتهای یومیه که این پدرسوخته حاجی گوردن رییسالدوله مملکت باصطلاح فخیمهی بریتانیا دوباره غلط زیادی کرده و به پولیتیسیونهای ایرانی اسائه ادب نموده. خدا خیرش دهد علیخانلاریجانی همانجا بلند شده و گفته:" اگر لولو به ما نشان دهید عزرائیل هم مال خودتان". ظاهرا که همه ساکت شدهاند برای دقایقی. یعدها خدم و حشم ایرانی گفتهاند که ملتفت مقصود علیخان نشدهاند، ولی ظاهرا هیبت سخنگفتنش زهره در دل حاجیگوردن آب کرده و حاجی به زمین افتاده و گریسته برای ساعتی و طلب مغفرت کرده و خواسته که باب دوستی باز بماند. خدا حفظش کند این علیخان لاریجانی را که واقعا مرد است و هرجا که باشد آبرودار ممکلت.
بیست و سیّم ربیعالثانیدر راپورتها آمده که ژنرال میرزا فرهادالدوله نظری (مدظله) شکایتی از آسید محمد (صدراعظم پیشین) به عدلیه برده. علیالظاهر غلامحسین خان الهام (برادر مرحوم ملا علیخان) با زوجهاش حاجیه فاطمه خانم رجبی (که چون زن درس خوانده ایست کتابهایی هم به زیان آسید محمد نوشته) یاری کردهاند والله اعلم .علیایحال پس از سالها پای آسید محمد را به محکمه کشاندهاند. حالا حرف و حدیث زیادست.
دیم جمادیالاول
منصفی در این بلاد کفر و ظلم زهره نمیکند به این بانو هیلاریِ مخدره (زوجهی میرزا کلینتون) که وظیفهی خطیرِ شستنِ طفل و ادارهی شوهر را رها کرده به سیاست روی آورده بگوید اگر عجالتا جماعت اقبال نکردند و مخدره را به مصدر امور نپسندید دل از این مسند قدرت بکن، و به مطبخ بازگرد، و به جای مراوده با محرم و نامحرم، شب که میرزا بیل الدوله خسته و درمانده از زمانهی غدار به خانه میآید کاسهای آبگوشت جلویش بگذار که ثواب یک آبگوشتی که برای شوهر بپزی دوصد مسند صدارت را برابری نکند.
با تشکر از جناب کسروی و میرزا قلیخان راپورتچی