خانه‌ی سالمندان


می‌گفت خانه‌ی سالمندان مثل بند اعدامی‌ها می‌مونه. محکومی که اون‌جا باشی و راه در رفتی نداری، حتما هم همون‌جا خواهی مُرد، خیلی هم زود این اتفاق خواهد افتاد، یکی دو ماه یا حداکثر یکی دوسال این ور اون‌ور. هیچ‌وقت هم بهت نمی‌گن چه‌روزی نوبت توئه. هر لحظه ممکنه دژخیم بیا د و یکی رو ببره. وقت و بی‌وقت نداره: وسط شام، سر صبحانه، میونِ شوخی و خنده، سر نماز. بیشتر ولی شب‌ها که همه خوابند میاد. هر روز صبح باید دوستات رو بشماری، احوال یکی‌یکی رو بپرسی. 


هوای خانه‌ی سالمندان همیشه سنگینه.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد