« ... سارا با مهربانی اسب سفید را ناز میکند اما هیچوقت آنها را اذیت نمیکند و سوار کرهاسب نمیشود. اون آنها را چوب نمیزند [!] و به طرف آنها سنگ پرتاب نمیکند [!!] و دُم قشنگ آنها را نمیکشد [!!!]. چون میداند این کارها خیلی بد است و اسب سفید و کره اسب کوچولو عصبانی میشوند و به او لگد میزنند[!]. حتی ممکن است مادر اسب کوچولو او را گاز بگیرد[!!].»
(کتاب «خطر و حیوانات» نشر نوای مدرسه)
یهوقت یه خارجی این کتاب رو ببینه، پیش خودش چی فکر میکنه در مورد ایران؟
من: حنا! بابا! روزهای هفته رو بلدی بشماری؟
حنا: نه!
من: کاری نداره که. ببین! اینجوریه: شنبه روز اول هفتهاست، بعدش یکشنبه، بعدش دو شنبه،سه شنبه ...
حنا [وسط شمردن من]: بلدم! بلدم!
من: بگو ببینیم!
حنا: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، شششنبه، هفتشنبه، ...
سوار قطار مشهد هستیم. من برای پسفردا که شنبه باشه بلیط هواپیما برای برگشت به تهران دارم. وسط بیابونها هستیم که تلفنم زنگ میخوره:
- [من:] بفرمایید!
- [خانم مودب پشت خط]: سلام. زمانی هستم از هواپیمایی «وارِش» تماس میگیرم.آقای ---
- بله! خودم هستم!سلام علیکم. بفرمایید.
- شما برای روز شنبه بلیط از مشهد به تهران دارید، ساعت سه بعد از ظهر، درسته؟
- بله، درسته.
- میخواستم به اطلاعتون برسونم که پرواز شما دو ساعت «تعجیل» داره.
- ببخشید، من سوار قطارم، صدا خوب نمیاد. چی فرمودید؟ تاخیر داره؟؟!
- نه! نه! «تعجیل» داره. یعنی دو ساعت زودتر پرواز میکنه! بجای ساعت ۳، ساعت ۱ بعدازظهر پرواز میکنه.
- «تـعـجیل»!!!! به حق حرفهای نشنیده! «تعجیل» دیگه چه صیغهایه؟؟!!
- پیشاپیش از این تغییر پیشآمده عذرخواهی میکنم. علاقهمندید که بلیطتون رو نگه دارید؟ یا من میتونم بدون هزینهی اضافی برای یکشنبه براتون بلیط رزرو کنم یا کل بهای بلیط رو مسترد کنم.
- :|
حنا در حال شمارش به انگلیسی:
وان هاندرد،
توو هاندرد،
سه هاندرد،
چهار هاندرد،
...