دعوا


[اتاق انتظار پایانه‌ی مسافربری همسفر چابک‌سواران! من و امیرعلی منتظر زمان سوار شدن به اتوبوس. من دست امیرعلی رو گرفتم و در عرض سالن قدم می‌زنیم.]


امیرعلی: بابا!‌ نیگا کن. اون دوتا آقا دارن دعوا می‌کنن!

من: چی؟‌؟ دعوا؟! کجا؟؟

امیرعلی [با اشاره‌ی دست]: اون‌جا!‌ اون‌جا!

من: اون‌جا که کسی نیست.

امیرعلی: چرا!‌ هست!‌ نگاه کن!‌ دارن دعوا می‌کنن!

من: کجا آخه؟

امیرعلی: اون بالا!‌ اون بالا!‌  توی تلویزیون!


تلویزیونِ بالای دیوار در حال پخش مستقیم مسابقات کُشتیِ جام تختی است.


کولر آبی


حنا: بابا! کولر چطوری کار می‌کنه؟

من: خوب بستگی به نوع کولر داره. این کولری که اینجا توی اتاق داریم، کولر گازیه. کولر خونه‌ی مامان جون اینا کولرِ آبیه. این‌ها با هم تفاوت ...

حنا: بابا! کولر قرمز هم داریم؟

من: چی؟ یعنی چه؟ چه ربطی داره؟

حنا: خوب خودت گفتی کولر خونه‌ی مامان جون اینا آبیه! کولر قرمز نداریم؟

من:


خاطرات ایران - داروخانه

 

از پارک ملت تا میدون تجریش بیست و سه تا داروخانه شمردم.

بالای بیست تا سوپر مارکت و «هایپر» مارکت

نه حتی یک کتاب‌فروشی


چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد




مثلا چی‌کار می‌کنی اگر غیر مرادت بشه؟

میشه بگی چه‌جوری «چرخ» رو بر هم می‌زنی؟

نه بگو ببینم، دقیقا چی‌کار می‌تونی بکنی؟

چه کاری می‌خواستی بکنی؟

چه کاری کردی وقتی غیر مرادت شد؟

وقتی که «نوگل خندانت»‌ رو دادی رفت، چی‌کار کردی؟

فقط رفتی افتادی به دست و پای باد صبا  و التماس و گریه.

همین؟

همین بود همه‌ی اون چرخ بر هم زدنت؟؟


 

خاطرات ایران- قیمت‌ها


"مشترک گرامی، لطفا جهت فعال سازی گوشی همراه خود نسبت به پرداخت شناسه پرداخت 46293 به مبلغ 1.3024066E7 اقدام فرمایید."

قیمت‌ها رو دیگه با فرمتِ نمادِ علمی (نمایی) نشون می‌دهند:
 ۱.۳ در ۱۰ به توان ۷  !!!