قدیمها لاغر بودن نشانهی فقر بود و فربهی نشانهی زندگی مرفه داشتن و دارا بودن. امروز - حداقل درجوامع مرفه - قضیه برعکس است. غذا فراوان است و ارزان، مرفهان جامعه با دقت بیشتری غذا میخورند و چاق نمیشوند، فقیران به غذایشان بیتوجهاند و چون غذا فراوان است و ارزان، زیاد میخورند و میبایست با انبوه بیماریهای مرتبط با چاقی کلنجار بروند.
قدیمها اطلاعات کم بود و هرکه بیشتر اطلاعات داشت موفقتر و محترمتر بود. همه نصیحت به بیشتر کتابخواندن میکردند. ابنسینا افتخار میکرد تمام کتابهای زمانش را خوانده است. امروز اطلاعات زیاد است و ارزان و به راحتی در دسترس. شاید طبقهی مرفه آینده با اطلاعات همان کاری را بکنند که با غذا کردند:کم بردارند و خیلی حساب شده. همانطور که بدنِ متعادل امروز نماد زندگی سالم و قبلهی آمال مردمان است، شاید در آینده ذهنهایی با حجم اطلاعات متعادل نماد ذهن سالم و قبلهی آمال باشند، نه ذهنهایی پر از معلومات گوناگون و متنوع، و نه آنها که از همه چیز اطلاع دارند و همهی کتابها را خواندهاند.
امروز اطلاعات زیاد است و ارزان. مثل زمان ابنسینا نیست که بتوان همهی کتابها را خواند. فقط در سال ۲۰۱۳ در آمریکا سیصدهزار عنوان کتاب چاپ شده. این یعنی اگر هر یک روز یک کتاب از این تعداد را بخوانیم ۸۳۲ سال طول میکشد که فقط کتابهای چاپ شده در سال ۲۰۱۳ در آمریکا را بخوانیم. شاید زمان آن رسیده که خیلی سنجیده اطلاعاتی را که دریافت میکنیم کنترل کنیم:کتابهایی که میخوانیم،فیلمهایی که میبینیم،سخنرانیهایی که گوش میدهیم، توییتهایی که میخوانیم. شاید روزی بشر دریابد همانطور که فربهی بدن دهها بیماری و مصیبت به دنبال دارد،فربهی اطلاعات هم هزار ناخوشی و مشکل به همراه میآورد. شاید روزی دریابیم اخبار و توییتها و استتوسهایِ متنوع و از هر جایی همانقدر به ذهن و روحمان آسیب میزند که آجیل و انواع هلههوله خوردن به معده و بدن.
عالی بود.