اندر کمالات شیخنا و مولانا گوسفند!*


 

                       

 

گوسفند یکی از پرفایده ترین و بی‌آزارترین خلایق پروردگار عالمیان است. در فوایدش همین بس که در ایالات متحده‌یِ خالی خالی، که ملت کلی هم گوشت خوک و گاو می‌خورند (همینطور سایر حیوانات بعضا۱)، سالیانه بیش از دویست‌هزارتن گوشت گوسفند مصرف می شود. و در اهمیتش همین بس که یکی از مشهورترین مجلات علمی ایالات متحده "مجله‌ی گوسفند و بز"۲ است. حال اگر کسی از بنی‌بشر اعتقاد دارد از گوسفند مهم تر است خودش برود ببیند کسی حاضر است مجله‌ای به نامش چاپ کنند یا نه.

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

تا وقتی که زنده است، هر روز تا رمق دارد شیرش را می‌دوشند۳ و هرسال چندین بار آن نیم‌بند پشم و مویی را که دارد تا ته می‌چینند تا زبان بسته یکی دوماهی از سرما بلرزند و لخت و عور این ور و آن‌ور رود. وقتی هم که بکشندنش که از معدود حیواناتی است که ملت از هیچ گوشه‌ای از بدنش نمی‌گذرند. چنانکه آوردن اسم جگر و سیرابی و […] و کله‌ و پاچه و حتی چشم و زبان این زبان‌بسته هم آب از دهان دوستان جاری می‌کند.

 

دیگر از مظلومیتش این‌که ملت در جشن و عزا و عروسی و تولد و مرگ و "وقتی مسافرشان به مسافرت می‌رود" و "وقتی از مسافرت می‌آید" و بالاخره در هر مناسبتی گوسفند بیچاره را قربانی می‌کنند.۴ ظاهرا که ملت زورشان به هیچ حیوان دیگری نمی‌رسد.

 

از آن طرف از بی‌آزاریش نه مثل گاو شاخ می‌زند نه کسی به خاطر دارد که گوسفندی دندانش گرفته باشد یا لگد زده باشد یا دنبال کسی کرده باشد. دیگر آخرِ سر و صدایش هم که یک "بع بع" هر نیم ساعت یک بار است. هوا که تاریک می‌شود می‌خوابد و صبح هم نه و ده بیدار می‌شود.

 

جالب اینجاست که با همه‌ی این فایده و مظلومیت در ایران ماشاءا... فحش رده بالایی محسوب می‌شود. نه تنها خود گوسفندِ فلک‌زده بلکه تمام خانواده‌اش (بزغاله٬ بز، کره بز!) هر کدام ناسزایی صددرصد مستقل و صد البته یکی از یکی بدتر است. (شک دارید فردا به یکی بگویید ببینید چه بر سرتان می‌آورد)

 

شرایط در ایالات متحده کمی متفاوت است. اینجا ملت با افتخار فامیلشان را lamb می‌گذارند (اصولا اگر فامیلتان lamb باشد از خانواده‌ی ثروتمند و محترمی هستید. پروفسور lamb معفرف حضورتان هستند.) Gabe  می‌گوید فامیل lamb حداقل از خانم سیر (Ms Garlic ) یا آقای بوته یا ... که بهتر است!!

 

ظاهرا حق‌تعالی خود نیز بر مظلومیت این زبان‌بسته واقف بوده و در مواقع گوناگون نظیر موقف تست کردنquality ایمان حضرت ابراهیم این حیوان زبان‌بسته را فرستاده. وگرنه برای ابراهیم که کاری نداشت مثلا فیل یا خرس را قربانی کند.

 

گوسفند در ادبیات!۵

حضرت مولانا در دفتر ششم مثنوی ذیل "

طیره شدن قاضی از سیلی درویش و سرزنش کردن صوفی قاضی را" می‌آورد:


"ظالمی را رحم آری از
کرم

که برای نفقه بادت سه درم

دست ظالم را ببر چه جای آن

که بدست او نهی حکم و عنان

تو بدان بز مانی این مجهول داد

که نژاد گرگ را او شیر داد ..."

 

که خود دلیلی بر مظلومیت این حیوان است.

 

به عقیده‌ی نگارنده تنها شاعر ایرانی که در زمینه‌ی حقوق حیوانات فعال بوده ناصر خسرو بوده. شعر ذیل دلیل بر این مدعاست: 

"چه کرده‌است این گوسفند ضعیف

که در کشتن او ثواب و جزاست..."

 

گوسفندان مرحوم جرج اورول که فقط بلد بودند بگویند: "چهار پا خوب، دوپا بد" و خوب چون فقط یک حرف الفبا را یادگرفته بودند ناپلئون بدجنس فریبشان داد. (البته یکی از گوسفندان که کشکی تیر خورده بود نشان درجه‌ی دو حیوانی هم گرفت).

 

اکتاو میربو نویسنده و منتقد سیاسی فرانسوی جمله‌ای بس معروف در مدح رابطه‌ی گوسفند و قصاب و ذم رابطه‌ی انسان‌ها و سیاستمدارانشان دارد که ...

بگذریم!

 

 

******

******

 

دوستان یادآوری کردند که آن ماجرای گوسفندِ مری هم که مِری به معلمش گفت سرِخود دنبال سرش راه افتاده در حقیقت خود نشانی دیگر از مظلومیت این حیوان است. چون آن زبان بسته که زبان آدم‌ها را بلد نبوده که به معلم بگوید این مریِ لوس او را کشان کشان تا مدرسه برده. وگرنه کدام گوسفندی دلش می‌خواهد به مدرسه برود؟! یکی بگوید والا!

(جایزه‌ی ویژه برای هر کسی که بگوید چرا گوسفندِ مری تا آخر کلاس پشت در ایستاد)

 

 

توضیحات

 

* سال‌روز میمون تولد همشیره‌ی مکرمه و علاقه‌ی وافر حضرت عِلّیه به "گوسفندک"شان (احتمالا جاکلیدی یا چیزی شبیه به آن) تنها و تنها انگیزه‌ی نوشتن این مطلب بوده است.

    

۱- در جمع دوستانی چند از کشورهایی چند بودیم که دوستی ایرانی گفت که یک قصابی در تهران برای دوهفته به‌جای گوشت گوسفند گوشت الاغ می‌فروخته. با شنیدن این حرف صدای قهقهه‌ی سایر دوستان ایرانی چنان به‌هوا خواست که در و دیوار به لرزیدن در آمد. پس از فروکش کردن صدای خنده‌ها دوستی کره‌ای رو به من کرد و پرسید "من می‌دانم که گوشت الاغ به خوشمزگی گوشت گوسفند نیست و من مدت‌هاست که از آن نخورده‌ام ولی نفهمیدم چرا شما اینقدر خندیدید؟" 
دوستان همگی شرمنده شدند و دیگر سخنی نگفتند.

 

۲ Sheep & Goat Research Journal -

 

 

۳- "گوسفندی که گرگ شد"ِ حضرت عزیز نسین را که خوانده‌اید!!

 

۴- دوستی مسلمان و غیر ایرانی تعریف می‌کرد که مادربزرگش از ایالات متحده بازدید می‌کرده و هر مناسبتی که پیش می آمده (اعم از نمره ی بیست یک درس کشکی) جلوی آشنا و غیرآشنا فریاد می زده: Get a goat!   Get a goat!!!"  

"


۵- دوستان ادبیاتی همت کنند به‌جای نوشتن این‌همه کتاب الکیاتی، کتابی راجع به این موضوع مهم بنویسند.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد