چند سطری در باب هنر، بهخاطر بیژن عزیز
هنر طبعا مفهومی فراتر از زیبایی و زیبا آفرینی است : هنر تموج خلاقیت بر زیبایی است۱.زیبا آفرینی خود مستلزم خلاقیت است، با این وجود خلاقیتی زیبایی را هنر می کند که با روح آفریده عجین باشد. زیبایی رابطه ی تنگاتنگی با تناسبِ در تعامل با روحیات انسانی دارد. بررسی عامل دوم البته بسی بغرنج تر از خود تناسب است، هر چند برای تناسب هم تعریف ساده و جامعی نمی توان یافت. دشواری مفهوم زیبایی چندین برابر است وقتی به تابعیت زمان و شرایط محیطیِ روحیات انسانی نیز توجه شود...
اگر به مصادیق هنر بنگریم سوالی جدید مطرح می شود: اصالت هنر. آیا هنر – با مصادیق بارزش – به تنهایی مفهوم مییابد یا در تعامل با سایر مفاهیم انضمامی/انتزاعی است که موجودیت پیدا میکند. صحبت در باب موسیقیِ با کلام ساده است و صحبت در باب رسالتش سادهتر. اما اگر موسیقی – به تنهایی - را مصداق هنر ببینیم، چه جایگاه فلسفی برایش در نظر میتوان گرفت ۲. بگذارید سوال را اینگونه بپرسیم: آیا هنر صرفِ وسیله است؟...
هدف هنر را "تاثیرگذاری عینی بر روابط اجتماعی برای ارتقاء جامعه۳" نیز عنوان کردهاند، از این منظر هنر البته یک ابزار است و وابسته به مفهوم انتقال معنا. هرچند دراین وادی وسیله بودن هم چیزی از ارزش هنر کم نمی کند چرا که "معنا" خود مفهومی مجرد و وسیع است و حتی میتوان به آن اصالت داد. شوپنهاور از منظری متفاوت نگاه میکند و هنر را نوع یگانهای از شناخت می داند. شناختی که از اراده ناشی نمیشود (شهودی است) و لذا از نظام علت و معلولی پیروی نمیکند. تعریفی در خور تفکر و البته تحسین ...
شاید کمتر موضوعی نظیر هنر و فلسفهی هنر تاکنون حداقلِ توجه شرقیون را به خود معطوف کرده باشد. غزالی همواره از زیبایی و جمال میگوید ولی به هنر نمی پردازد۴.محمد تقی جعفری در "موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی" بحث کوتاه عقلی بااینوجود عمیقی را در باب انواع موسیقی و اثر آن بر روان باز می کند۵. استاد جعفری دو نوع موسیقی را متمایز میکند: موسیقی که لعاب روح انسان را پریشان میکند، و موسیقی که سخن می گوید۶. او موسیقی کلاسیک را اغلب از گروه دوم می داند ولی بیشتر اصوات رایج دیگر را از زمره ی گروه اول و نه چندان توصیه شده از منظر دین. استاد جعفری در کتاب دیگرش "زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام" کمتر بحث عقلی و عمیق در باب ماهیت هنر را پیش می کشد۷...
...
۱- تعریفی است بسیار صریح، و حائل کننده بین خیلی از بزرگان. آنقدر که مثلا محمد غفاری و محمود فرشچیان را در دوسوی مرز قرار می دهد.
۲- این بحث در مورد سایر هنرها، نظیر هنر خطاطی، حتی جدی تراست، که هنرخطاطی بالطبع بدون مفعلوش (کلمه و جمله) چیزی برای عرضه ندارد.
۳-رضایی، عبدالعلی، "اقتصاد فرهنگ"
۴- ریچارد اتینگهاوزن، «زیبایی از نظر غزالی»، فصلنامهى هنر، معاونت هنرى وزارت ارشاد، ش ۲۷، ۱۳۷۳.
این جمله از غزالی گواه این مدعاست:"حسن و جمال هر چیزی در آن است که کمالی که او را ممکن است و بدو لایق، او را حاصل بود، و اگر همهی کمالات ممکن حاضر باشد در غایت جمال بود، و اگر بعضی از آن حاضر باشد، حسن و جمال بر اندازهی آن بود." احیاءعلوم الدین
۵-جعفری، محمدتقی، "موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی" . موسسه ی تدوین و نشر آثار علامه جعفری۶- نخستین جمله ی که در دفتر موسیقیم نقش بست این بود :" آنجا که سخن در میماند، موسیقی آغاز می شود" (استاد ملکوتیان). دید خود من به موسیقی همواره چنین بوده.
۷-جعفری، محمدتقی، "زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام" . موسسه ی تدوین و نشر آثار علامه جعفری
کتابشناسی
هنر و جنون، دکتر نصرا... معمایی
هنر در انتظار موعود دکتر علی شریعتی
هنر چیست؟ لئون تولستوی
هنر در گذر زمان هلن گاردنر
...
من خیلی زود برمیگردم...