مسجد کوفه هنوزش مدهوش...

حیفم اومد چند بیتی از شعر زیبای استاد شهریار رو در سال‌گرد شهادت حضرت علی ننویسم:

...
قلعه بانی که به قصر افلاک                سردهد ناله‌ی زندانی خاک
اشکباری که چو شمع بیزار                می‌فشاند زر و می‌گرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید               درو دیوار به زنهار آید
کلماتی  چو دُر آویزه‌ی  گوش             مسجد کوفه هنوزش مدهوش...

...آن دم صبح قیامت تاثیر                   حلقه درشد از او دامن گیر
دست در دامن مولا زد در                    که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه واشد و دامن به گرو            زینبش دست به دامن که مرو
شال می‌بست وندایی مبهم:             که کمربندشهادت محکم...


*****************************

ماه مبارک هرشب جمعیت مسلمانان دانشگاه (MSA) در مسجد دانشگاه افطار می‌دهند. با تقریب خوبی تنها وقتی که ایرانی‌ها خودشون رو با بقیه‌ی مسلمان‌ها قاطی می‌کنند افطار ماه رمضان هست. جالبیش اینه که یکسری ایرانی‌هایی که به شدت تاکید دارند که اصلا مسلمان نیستند هم تشریف میارند. بعد هموطنان ما هم طبق معمول دور هم جمع می‌شوند و فقط با ایرانی‌های دیگه حرف می‌زنند (تا جایی که صدای این MSA در اومده که بابا بالاخره یه‌کمی که بین بقیه پخش بشید). بالاخره که get together بزرگیست هر شب اینجا! هفته‌ی گذشته مراسم سالیانه‌ی افطار با حضور اساتید دانشگاه بود که حداقل تا جایی که من دیدم ۳۰-۴۰ نفر از اساتید آمده بودند (جالبیش اینه که بیشترشون هم مسیحی هستند. از استادهای مسلمان هم اصولا کسی نمیاد! همه‌کار این دنیا وارونه‌است) . سخنرانی و از این حرف‌ها هم داشتند.

*****************************

من کماکان! full time درگیر TA هستم. هفته‌ی گذشته اولین میان‌ترم رو گرفتم. فقط طراحی سوال‌هاش (اعم از تایپ و شکل کشیدن و ...) حدود سی ساعت از من وقت گرفت!! ولی واقعا امتحان خوبی شد. Research هم که کاملا تعطیله.

*****************************

بیسکویت‌های فرانسویِ le petit ecolier رو اگرچه خیلی‌ها نمی‌شناسند، ولی واقعا خوشمزه هستند. این بیسکویت‌ها ترکیبی از بیسکویت معمولی و یک لایه chocolate هستند.  اولین بار Olivier دانشجوی قبلی جورج (که فرانسوی هم هست) یکی به من هدیه داد. هفته‌ی پیش برای quiz review قرار بود کمی snack و خرت و پرت برای kid هام بخرم. من هم ایده زدم و یک سری کامل از این بیسکویت ها خریدم. نکته‌ی جالبشون اینه که در ۴ سری با درصد chocolate متفاوت وجود دارند. بنابراین هرکسی با توجه به ذائقه‌اش می‌تونه بیسکویت متفاوتی رو انتخاب بکنه

   

خوب بچه‌ها هم خیلی پسندیدند. یکی از kid هام (richard) که دست خوبی توی chocolate  و coffee داره گفت که یک نمونه‌ی آلمانی این بیسکویت‌ها هم هست به اسم  bahlsen choco leibniz که اون هم خیلی عالیه. من ازش پرسیدم که کجا می‌تونم گیرش بیارم. Richard جواب داد که توی فروشگاه پایگاه نظامی‌شون می‌فروشند ولی شاید بیرون توی بازار راحت گیر نیاد. Richard می‌گه که انواع و اقسام شکلات‌ها و cookieهای آلمانی و ژاپنی و هر کشوری که آمریکا توش پایگاه نظامی داره رو توی پایگاهشون می‌فروشند. ظاهرا اینجوریه که سربازان که می‌روند اون کشورها با خودشون وسایل و cookie و غیره رو میارند و به فروشگاه می‌دهند تا براشون بفروشه.

توی دلم دعا کردم هیچوقت شیرینی‌های ایرانی رو توی پایگاهشون نفروشند.

دیروز ریچارد برام دو تا جعبه‌ از بیسکویت‌های آلمانی رو خریده و آورده. هرچی هم اصرار می‌کنم که پولش رو بگیره قبول نمی‌کنه. ریچارد پسر خوبیه!

*******************************

خبر دیگه این که یکی دیگه از kid هام (کالین) داشته فوتبال آمریکایی بازی می‌کرده که هُلش دادند و زمین خورده و پاش بیست سانتی‌متر شکافته! ( از قوزک پا تا زیر زانو! پنجاه تا بخیه!! ) ‌سر امتحان اومده پاچه‌شو بالا زده و همچین با آب و تاب تعریف می‌کنه که یکی ندونه فکر می‌کنه... استغفرا...
بهش گفتم باید بیشتر مواظب خودت باشی. فرداش اومده که چون دکتر گفته دویدن براش ضرر داره رفته kickboxing ثبت نام کرده!  چی بگه آدم به این آمریکایی ها ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد