امروز میلاد مسعود خودمه !
طبق معمول سنواتی، کاری که توی این روز میکنم اینه که تلفن میکنم خونه و با مادرم صحبت میکنم. مکالمه هم تقریبا هر سال ثابت هست:
من: الو سلام
مامانم: سلام.... !!؟..... آها! محمد هستی، حالت چطوره؟
- خیلی ممنون. من خوبم شما چطورید
- ما هم خوبیم. چه خبر؟
- هیچی سلامتی. میدونی امروز چه روزیه
- آره امروز شنبه است
- نه! تاریخ رو میگم
- امممممممممم......، فکر کنم یا ۱۷ یا ۱۸ اردیبهشته
- خوب این روز روز خاصی هست یا نه؟
- امروز؟! نه! بگذار ببینم، ۲۳ ربیعالثانی (حالا هرچی) هفتم ماه می. نه! چطور مگه؟
- (با لحن ناامیدانه و frustrated) مادرٍ من!! امروز روز تولد منه!
- اِه........، مبارکه! تولدت مبارک.
- خیلی ممنون!
- حالا واسه چی تلفن کردی، کاری داشتی؟
- (دیگه بهم کارد بزنی خونم در نمیاد) نه! احوال پرسی
...
دیگه بقیه که بماند !!
anyways
امروز قرار نیست خیلی بنویسم. برای اینکه نگید این رو نوشتم که ملت برام تبریک تولد بفرستند، از این لحظه نوشتن هرگونه تبریک (و تسلیت!) تولد به هر شکل اعم از کامنت و ایمیل و غیره اکیدا ممنوع است و کامنت ها delete شده و نویسنده باید توبهنامه بنویسه و اعتراف بکند که جاسوس بیگانگان بوده و برای ضربه زدن به منافع ملی این کامنت رو نوشته و در رواج فساد و فحشا در جامعه هم نقش داشته و ... (من استعداد وزارت اطلاعات بالایی دارم؟ نه؟)
بازم anyways
بر آنم که قصه به پایان برم به نثر بسیار زیبا و وزین و حزینِ قائم مقام:
سر کلاس فلوید داینامیک به قلم این حقیر خطی شد.
ترجمه! :
مخدوم مهربان من!
مخلصان را امشب بزمی نهاده، و اسباب عیشی ترتیب داده،
دلم پیاله، مطربم ناله، اشکم شراب، جگرم کباب،
اگر شما را هوس چنین بزمی و به یاد تماشای بیدلان عزمی است،
بیتکلفانه به کلبهام گذری و به چشم یاری به شهیدان کویت نظری.
ماییم و نوای بینوایی بسما... اگر حریف مایی
اونهایی که دلشون برای خط خرچنگ قورباغهی (as they used to say) من بر روی در و دیوار و تخته سیاه و وایت بورد و ... تنگ شده میتونند کمال استفاده رو ببرند. اگر هم خیلی بیشتر فیض میخواهید ببرید جزوهی دینامیک من رو OCW (Open Courseware ( دانشگاهمون گذاشته on-line روی وب! بعنوان کلاس دینامیک سال ۲۰۰۴ (...Huh). با خط خودم scan کردند و گذاشتند اونجا (حال میکنید ها!) برید بخونید صفا کنید. ۵۰ دلار هم گیفت کارت آمازون دادند as a token of their appreciation!!! و اینکه من بهشون این copyright این کار رو دادم. خوب دیگه بسه! امروز به حد کافی از خودم تعریف کردم.
این متن رو قبلا نوشته بودم. چند تا از دوستانم دیروز و امروز واقعا به من لطف کردند که لازمه از اونها تشکر کنم (دوتا محسن و چند تا علی و امیت و ...) . خواهر کوچیکم هم امسال اولین تبریک رو گفت و بعد جناب سرهنگ! (که روزها از ۴.۵ صبح تا ۱۰.۵ شب قدم رو و بشین پاشو و سینهخیز میروند و دوهفتهای یکبار هم بهشون هندوانه میدهند!! ) و دیگران. خیلی ممنون از لطفتون