سلام
اینجا بچهها کم کم دارند یه کمی فارسی یاد میگیرند. دیروز توی اتاق کوچک کناری توی 3-335 (یکی از لب ها) نشسته بودم که امیت وارد شد. متوجه من نشد و مستقیم رفت سر میز رابرت (که بعضی وقتها ما رابی صداش میکنیم) و بهش گفت:
Amit: Chetori
Robert: Hooobam
نمیدونم تازگی چطور شده کم طاقت شدم (کسی Aviator رو دیده؟ شدم عین آقای هیوز) بیاختیار شروع کردم نوچ نوچ کردن و بعد بلند بلند گفتم: "نه نه! این غلطه..." امیت یه دفعه جا خورد. اصلا انتظار من رو نداشت.
Me: No! no! it is wrong. it is not HOOBAM. it is "خوبم". look "خخخ" you should say "خخخخخخخخخخخــــ" ok? now repeat after me: " خو....... خو....... خوبم"
Robert: هو..... هو...... هوبم
Me: nooooooo, look...., it is not hooooo, it is خووووووو, so simple خخخخخخخوووو. put more accent, alittle bit more, you are close, repeat after me " خو....... خو....... خوبم"
Robert: کو.... کو......کوبم
Me: Damn it (با عصبانیت)
رابرت یه کمی دلگیر شد و اخمهاش رو کشید تو هم و با اون لهجهی نصف و نیمه british اش گفت
--Look, Am chraien' [means I am trying], but I KaAAAAnt [can't]
برای اینکه لهجهتون قشنگ بریتیش بشه وقتی دارید can't رو تلفظ میکنید باید دهنتون رو نیم متر باز کنید.
من بهش گفتم خیلی خوب اشکالی نداره و بیخیالش شدم برگشتم سر کارم. کسی میدونه چهجوری میشه به اینها "خ" گفتن رو یاد داد ؟؟؟
************************
این مک تازگیها یادگرفته ادای انگلیسی حرف زدن من رو در میاره.
Vaat arrrrre you doinggg maaeeec (what are you doing mac!)
یکی نیست بهش بگه آخه یانکی تو دیگه چی میگی....
************************
هفتهی پیش نمیدونم دوشنبه یا سه شنبه صبح بود که song اومد و از کنار پارتیشن من رد شد. بعد وایساد یه چند قدمی برگشت و دوباره ایستاد. من که یه کمی کنجکاو شده بودم یه کمی سرم رو چرخوندم ببینم چه خبره که دیدم اومد جلو و گفت: " اگه وقت داری من ... راستش میخواستم یه سوال بپرسم... در مورد ایران...".
ـــ ایران؟؟!!! بپرس اشکالی نداره
ـــ من میخواستم بدونم نقش این آقای خاتمهای! (تازه بخونید کاتمهای) توی کشورتون چیه؟ یعنی من میدونم ولی میخواستم بدونم یعنی همهی چیزها رو اون کنترل میکنه.... منظورم اینه که من نمیخوام بگم که... یعنی .... ولی فقط میخوام بدونم چقدر از امورات کشور ....
ــــ ببین عزیزم ما آقای خاتمهای نداریم. یک رهبر داریم بنام خامنهای و یک رییس جمهور بنام خاتمی. حالا کدومشون رو میگی؟
ـــ همون رهبر رو میگم
ـــ عرضم به حضورت که رهبر در کشور ایران سیاستهای کلی نظام رو تعیین میکنه (general policy of the country)
ـــ منظورت از سیاستهای کلی نظام چیه؟ یعنی همه چیز و خواب و خوراک مردم و ...
ـــ نه عزیزم. منظور از سیاستهای کلی نظام اینه که اون به سیاستهای جزیی کاری نداره و فقط در مورد سیاستهایی نظر و تصمیم میده که خیلی کلی هستند
ـــ میشه بیشتر بازش کنی؟
ـــ بابا سیاست های کلی یعنی هر سیاستی که خیلی کلی هست و جزیی نیست
اینا واقعا رشد سیاسیشون صفر هست. خوب سیاست کلی سیاست کلی هست دیگه. داشتم فکر میکردم it actually makes sanes. هرکس که تعلیمات مدنی پروفسور حداد عادل را توی راهنمایی نخونده باشه باید هم رشد سیاسیش صفر باشه.
اون دوباره پرسید:
ــ میشه یه مثال بزنی تا من کاملا متوجه بشم...
ــ مثال از کجا بیارم ؟؟؟؟!!!!.... مثال .... مثلا ببیــــن، .........، (خیلی بلند و شمرده و عصبانی) اگه مثلا مردم یه رییس جمهور <beep> رو انتخاب کردند و اون جناب رییس جمهور <beep> به خاطر شرکتهای <beep>اش خواست بره توی دنیا <beep> راه بندازه، رهبر نمیگذاره. فهمیدی حالا ؟؟ (با عصبانیت)
سکوت مطلق ....
song بیچاره یه لحظه جا خورده بود. در حالیکه چشمهاش گرد شده بود و به من خیره نگاه میکرد آب دهنش رو قورت داد و نفسش رو آروم داد بیرون و سرش رو یواش به سمت بالا پایین تکان داد و زیر لب گفت: nice... nice....
بعد همون جور آروم گفت ..... thank you . من بلند جواب دادم YOU ARE WELCOME. خیلی آروم روش رو چرخوند و رفت سمت میز خودش.
یک ربع بعدش داشتم میرفتم بیرون از لب دیدم روی صندلیش نشسته و در حالیکه خیلی متفکرانه نگاهش به سقفه داره با خودکارش بازی میکنه...
**************
یادتون باشه اگه اینجا یه روزی جمهوری اسلامی شد، جرقهاش رو من زدم. بعدش هم توقعم هم خیلی پایینه، من نه میخوام رییس جمهور بشم نه رییس مجلس نه هیچ سمت دیگه. ما رو بگذارید یا "رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان" یا "برادر رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان". ما قصدمون خدمت هست همه میدونند دیگه....
دکتر جان، حتی منم که ایرانی هستم نمیدونم نقش واقعی رهبر تو این مملکت چیه؟!!!
یا اصلا اینجوری بگم نمیدونم نقش واقعی رئیس جمهور تو این مملکت چیه؟!!!
گلدون؟