جای شما خالی برای thanks giving این دوست من Devin من رو دعوت کرده بود خونهشون. این مامان Devin علاقهی خاصی به من داره (یعنی حداقل خودش که اینجوری میگه. البته خدمت اونهایی که منتظرند پشت سر من صفحه بگذارند عرض کنم که دختر هم نداره). هیچی دیگه برادرهاش اینا هم اومده بودند از فلوریدا. Devin قبلا به من گفته بود که برادر بزرگترش توی کارهای ساختمانی هست من هم انتظار داشتن یه قد و قوارهی متناسب شغلش رو داشتم (که انتظارم هم بدجوری درست بود!).
بوی بوقلمون سرخ شده! و پاستای ایتالیایی توی راهرو پیچیده بود. Devin در رو باز کرد و مامانش اومد و سلام و حال و احوال و از این حرفها. بعد هم برادرش اومد. با این که اینها اصالتا اهل بوستون هستند ۳۰-۴۰ سال زندگی کردن توی فلوریدا قشنگ فلوریداییش کرده بود.
Devin's brother: "Hi man, How are you doing" (read: ha yoo doin)
"Hi, I am fine,"
He stepped forward extending his hand to shake hand with me and repeated
"Ha yoo doin maaeean! I am Dog! " ! !
من که یه دفعه جا خورده بودم اخم هام بی اختیار رفت توی هم و خیلی سریع با یه حالت خیلی بدی پرسیدم
"youuuuu are what?????????!!!l"
همون لحظه داشتم پیش خودم فکر میکردم که این دیگه خدا میدونه چه بیماری روانی داره و یا ممکنه اصلا یکی از همین موجودات عجیب غریبی باشه که فقط اینجا پیدا میشه. یه لحظه هم بیاد گاو مشد حسن افتادم. همهی اینها توی یه لحظه توی ذهنم گذشت که اون سریع ادامه داد (به یه حالت به قول علی تریپ بابایی- خوشبختانه فکر کرده بود من نفهمیدم )
Devin's brother: "I am Dog. Nice to meet you, what's your name?"
توی دلم گفتم I am not a dog, at least by now بعد خیلی شمرده گفتم: my name is Reza. nice to see you too هیچی دیگه. تعارف کردند داخل و بالاخره من همش نگاهم زیر چشمی به این برادر Devin بود که ببینم وجه تسمیهاش چیه. مثلا چهجوری غذا میخوره یا حرف میزنه یا حتی یه جوری از کنارش رد شدم که ببینم چه مجلهای دستش هست. ولی چیز غیر طبیعیای ندیدم. Devin میگفت چرا رفتی توی فکر. ولی گفتم بهش نگم آخه ممکنه برای اونا عادی باشه بعد ضایع بشه. هیچی دیگه خوب بود. من تا حوالی ۵-۶ اونجا بودم و بعد با Devin برگشتم طرف campus.
هفتهی بعد یه روز سر صحبت رو با Devin باز کردم که وجه تسمیهی اسم من مثلا اینه که blah و blah و بعد ازش پرسیدم وجه تسمیهی تو چیه. اون هم یکم فکر کرد و گفت که این اسم یه قهرمان رومی بوده که نمیدونم سال چند یه جایی رو فتح کرده. بعد من بدون اینکه اسم برادرش رو ببرم گفتم که وجه تسمیهی اسم برادرت چیه. اون دوباره به فکر فرو رفت در حالیکه زیر لب میگفت:
ummmmm, I really don't know , ummm.....Douglas... what could it be
دوزاری من افتاده بود....
اینها almost همهی اسم ها رو abbreviate میکنند. یه سریشون رو خوب سریع میشه فهمید ولی یه سریشون رو نمیشه. مثلا اگه گفتید Don مخفف چیه (من اول فکر میکردم مخفف donkey هست، ولی بعد فهمیدم مخفف Donald هست!)
*******
همون اوایل یه بار مک ازم پرسید که روی چی کار میکنی؟ من هم یه کمی از تعریف پروژه گفتم و همینطور داشتم براش توضیح میدادم که
"to impoe a separation at an intended location we plan to use two counter-acting wall jets installed......"
"wait wait...., two what ???" Mac asked
"two oppositely configured wall jets and will be ...." I replied.
"two oppositely what ??!!" Mac again interupted me.
"wall jets, what is wrong? " I replied.
"what is a wall jet ?"
"a jet initiates on a wall, like , I don't know, wall jet is a wall jet !"
"and what is wall??" Mac again asked.
"wall??? wall is wall"
"what is it???"
I angrily replied : "you <Beep> don't know what a <beep> a wall is ?????"
"I swear to god I don't"
دیگه تقریبا به نزدیکی student Center رسیده بودیم توی دلم گفتم بگیرم اون کلهشو بکوبم به دیوار که بفهمه wall چیه. ولی کظم غیظ (درست نوشتم؟) کردم و با دستم به دیوار اشاره کردم و گفتم :
"wall, wall, this is a wall, you really don't know?, are you ok???!"
مک در حالیکه لبهاشو غنچه کرده بود گفت WALL؟؟ و ادامه داد you mean WALL. من گفتم آره مگه من چی گفتم. گفت تو گفتی wall . گفتم خوب ؟؟؟!!! گفت خوب من نمیدونستم wall چیه. من گفتم چی داری میگی من گیج شدم...
بگذریم
ما ایرانیها چون تلفظ W رو نداریم خیلی وقتها اون رو هم مثل V تلفظ میکنیم. Nevin میگه ایرانیها رو با تلفظ W شون میشناسه (اون میگه که تنها ملتی که این رو اشتباه تلفظ میکنند ایرانیها هستند. )! عوضش این عربها چنان W و th رو تلفظ میکنند که خود اینها هم تو کف موندند....
***********************
یک شعر
دوش این جوان با چراغ۱ همی گشت گرد Tang ۲
کز Bost3 و Cam ۴ ملولم و طهرانم آرزوست
۱ چراغ قوه
۲ Tang Residence Hall, my apartment
۳ مخفف Boston
۴ مخفف Cambridge ایراد نگیرید، مقتضای شعری هست.
*********************
بابا شما هم برای پست قبلی همچین پیغام نوشتید که یکی ندونه فکر میکنه حالا اینجا ما هرشب مراسم عزاداری و نوحه خوانی داریم. من گفتم یه شب رفته بودم توی فکر یه کمی هم به گذشته فکر کردم. پیغامها رو که خوندم پیش خودم گفتمdo I have to commit suicide now???l
با اینهمه از همهی اونهایی که آرزوهای خوب خوب کردند ممنون و از همهی اونهایی که پیشنهاد practical دادند خیلی بیشتر ممنون!
از دوستانی که مستجاب الدعوه هستند التماس دعا دارم. چند هفتهی آینده مقداری tough هست.