سلام علیکم (حاج آقایی بخونید)
آقا ایول! چه انتخابات باشکوهی برگزار کردید (اینو به خصوص به دوستانی میگم که توی ایران هستند) من مدام نگران بودم که نکنه ما نیستیم شمار آرا پایین بیاد و داشتیم با بچهها مذاکره میکردیم که بلیط بگیریم برگردیم رای بدیم که دیگه شما واقعا جای ما رو خالی کردید و چه حماسهای آفریدید! احسنتم !
یکی از دوستان ما اسمش مصطفی است این اهل ترکیه اس ، بچهی خوبیه و خیلی باهوشه ولی بشدت از اون تیپهای anoying هستش (شرک رو یادتون میاد) اینا یه اصطلاح خیلی جالب دارن که خیلی براش match هست میگن smartass . این حاج آقا توی تیم ما قراره که کار کنه. هی مارو مسخره میکرد که آره توی ایران نمیدونم با جرثقیل هر روز یه عده رو اعدام میکنن و اگه با یه دختر حرف بزنی دستگیر میشی و اینا. ما هم طبق معمول به قول علی، تریپ بابایی بهش گفتیم که عزیزم اینا برای قدیما بود و الان اصلا اینطوری نیست و کی گفته که از این کارا میکنند و اینا همش تبلیغات منفیه ( هرچی باشه آدم خوشش نمییاد یه ترک ترکیه به کشورش بد بگه دیگه). گفتم اون سایتهای خبری که میخونی خوب نیست برو سایتهای معتبر رو بخون ببین هیچ خبری نیست. آقا ما حرفمونو تموم نکرده بودیم که BBC خبر اینکه یه نفر در اثر اجرای حد (به خاطر مصرف مشروبات الکلی !! ) فوت کرده بود را upload کرد.... ( حالا جالبیش اینه که بچهها دو سه جا که مرکز تولید مشروبات الکلی بود و نزدیک محل زندگی ما بود میشناختند که هنوز هم فعالند. این دیگه چه آدم بد شانس یا بیعرضه (ارزه ارظه عرزه عرظه عرذه ارضه این یکی واقعا سخته) بوده که براش حد جاری کردند)
داشتم فکر میکردم مشکلات ما ۵۰۰ درصدش از خودمونه و ۱۰ درصدش فشار خارجی. آره دیگه، این عزیزان ما رفتند حد جاری کردند (هشتاد ضربه شلاق !) و طرف فرداش سکته کرده مرده و داد و بیداد سازمان حقوق بشر و یه مشت سازمان دیگه در اومده. بابا میخواید حد جاری کنید بکنید. میخواید طرف رو بکشید خوب یه جوری سرش رو زیر آب کنید کسی نفهمه دیگه. این بقال سر کوچه ما ۲ تا خارجی و ۳ تا دیگه رو کشته بود هیچکی نفهمید تا خودش رفت خودشو معرفی کرد. نمیدونم والا. این وزارت اطلاعات و اینا به اندازه بقال سرکوچه ما IQ ندارند؟؟ هیچچی بیشتر از آبروریزی اعصاب آدم رو خورد نمیکنه. حرفهای ضد و نقیض . دیگه منم کفری شدم. باور کنید من هم شک کردم اینا فعالیت هستهایشون چهجوریه! هر روزی یه جور حرف میزنند. یه روز از بازار سیاه خریدم. فرداش عبدالقدیر خان میگه من بهشون فروختم میگن خودمون درست کردم بعدش معلوم میشه از روسیه وارد کردن بعد مالزی مدارکشو رو میکنه بعد وزارت خارجه میگه اصلا چی کجا اینجا کجاست ... اورانیوم چی چیه؟؟ بعد هی قرار داد امضا میشه بعد نایب رییس شورای عالی امنیت ملی میگه ما قراره تا ۳ سال آینده ۸ تا !!!!! نیروگاه دیگه هم بسازیم ....... بابا بسه دیگه (جیـــــــــغ) (فقط اخبار هفته گذشته آژانس انرژی اتمی رو بخونید همش توی یک هفته اتفاق افتاده)
حالا امروز همش سیاسی شد. داشتم میخوندم یه وانت توی پاکستان، بیچاره ها داشتند با موبایل حرف میزدند یکیشون به اون یکی گفته شیخ چه طوره اونم گفته شیخ حالش خوبه و ارتش پاکستان هم به خیال اینکه اینا دارند در مورد شیخ بزرگ (!!) حرف میزنند زده همشونو با موشک فرستاده بهشت! بعدش فهمیدن شیخ پدر زن طرف بوده نه شیخ بزرگ افغانستان !!. حالا بالاخره یه وقت میخواهید بگید حاج آقا ( یا آقا ! ) مواظب باشید کسی سوئ برداشت نکنه.
اینجا هوا خوب شد دیگه امروز ۵۲ بود (همون واحد مسخرهی فارنهایت) . جای شما خالی رفتیم شهر اندور که تقریبا ۱ ساعت با باستن فاصله داره. یکی از قدیمیترین وبا پرستیژ ترین دبیرستانهای آمریکا توی این شهر کوچیکه که ۱۰۰۰ نفر دانشاموز داره ( اساسی پولدارها- دبیرستانش غیر انتفاعیه !) یه موزهی هنرهای معاصر هم رفتیم و جای شما خالی ۳ ساعت تموم کاغذ خط خطی تماشا کردیم ( حالا تازه برای اینکه نگند حالیش نیست باید کلی نشون بدی که داری لذت میبری ) یکی دیگه از این چیزای کانتمپوراری این موسیقی جازه ! بهتون قول میدم اگه ۵۰ دلار برای کنسرتش پول بلیط داده باشید دقیقهی ۲-۳ حاضرید ۵۰۰ دلار بدید که بتونید برید بیرون ولی خوب دیگه باید به به بگید و آخرش یه ربع ساعت دست بزنید که اونا فکر کنند خیلی هنرمندند و برن به کارشون ادامه بدند.
این وزیر راه هنوز نمیخواد استعفا بده؟؟ بابا من بودم دیگه خودم خجالت میکشیدم بهم بگند وزیر راه. آقا من برم بخوابم امشب دارم سند اعدام خودم رو امضا میکنم. خوش باشید