کتاب

سلام

نگفتم همه منتظرند که از این سنجاب بشنوند. حتما عکس سنجاب رو توی وبلاگ بیژن عزیز ببینید خیلی make sense می‌کنه

عرضم به حضورتون که از مشکلات. البته خوب اینجا مشکلات که چه عرض کنم... آقا خلاصه‌ی کلام که اینجا مشکلی نبوده که برای دایی‌تون پیش نیاد. اولین اتفاق خوبی که افتاد این بود که عزیزان housing توی مدارکشون نوشته شده بود که من به جای اول سپتامبر اول جولای قراره بیام اینجا. یعنی در حقیقت اونا می گفتن که تو وقتی خواستی آنلاین اپلای کنی زدی اول جولای . بعد حالا چی شده ما از اول جولای اتاق آپارتمان رو برات خالی کردیم و حالا باید دو ماه بیشتر رنتشو بدی ( دوستان توجه دارند که اجاره این آپارتمان ماهی ۵۵۰ دلار!!‌هست) هیچی دیگه خوب آدم اولش می‌خواد هرچی کمتر با این آدمای اداری فرنگی سر و کارش بیفته خوب تا کم کم فرهنگشونو یاد بگیری و بتونی به زبون‌ خودشون باهاشون حرف بزنی. ما هرچی می‌خواستیم اینجوری بشه بدتر شد. هیچ‌چی دیگه حالا توی درگیری جا افتادن و خرید مایحتاج اولیه و ثبت نام و ... کارم شده بود از این آفیس برو به اون آفیس. با این سرو کله بزن و با اون سر و کله بزن. هیچ‌چی به هیچ صراطی مستقیم نبودند. دیگه بعد از اینکه با هزار تا دلیل و مدرک ثابت کردم که من قصد نداشتم توی اون تاریخ بیام و اشتباهی رخ داده قبول کردند که این پولو ۵۰-۵۰ نصفشو من بدم نصفشو هم هیچی. آقا دردسرتون ندم در نهایت ۳۰۰ دلار اضافی به خاطر کشک منو شارژ کردند.

کماکان ترجیح می‌دم کمتر با این آدما سروکارم بیفته اما مگه میشه. هفته‌ی پیش گفتم خوب بعد از یه سری دردسرها امشب هوا هم یه کمی سرد شده برم یه هیتر بخرم و یه خواب راحت بکنم و بعدش هم بشینم درس بخونم. دوتا فروشگاه رو می‌شناختم که هیتر می‌فروختند. هر دو شونو سرزدم  و بالاخره یه هیتر خوب و نسبتا مناسب انتخاب کردم و خریدم . بعد هم با شاتل اومدم آپارتمان(شاتل فضایی نه! اینجا به این اتوبوس‌‌های کوچیک می‌گن شاتل) آره دیگه ( حالا وسط ماه مبارک! هم هستش) آقا ما هنوز این دوشاخه را به سوکت نزده بودیم که جناب هیتر با صدای مهیبی رفتند روی آسمون!‌ کارد بهم می‌زدی خونم در نمی‌اومد. حالا خوب قوانین تعویض و استفاده از گارانتی و اینا هم که در مورد هر چیزی فرق می‌کنه اینه که گفتم یاعلی شروع شد. بالاخره با هر زحمتی بود جمع و جورش کردم و بردمش همون فروشگاهی که خریده بودم و حالا بیا حالی طرف کن که آقا این چیش شده. ولی خوشبختابه خیلی دردسر نداشت و حاضر شد که عوضش کنه که من ترجیح دادم برم یه جای دیگه یه مدل دیگه بخرم.

هفته‌ی پیش هم یه کتاب برگردوندم به کتابخونه که گم شده!‌ من مطمئنم که اونو انداختم توی صندوق مخصوص کتاب‌های برگشتی و عزیزان کتابخانه اونو توی اکانت من هنوز خط نزدند. دیگه دردسرتون ندم که من چقدر اینطرف اونطرف رفتم و چند تا فرم پر کردم و ... و اون عزیزان هم هنوز دارند می‌گردند.... و این ماجرا ادامه دارد

آهان تا یادم نرفته کار و بار مدیکال سنتر... اون دیگه خیلی افتض بود. خدا به روزگارتون نیاره کارتون به اینا بیفته. سر کارهای بیمه و از این جور چیزا ... منو بیچاره کردند. خوب البته این چیزایی نیست که برای همه پیش بیاد ولی خوب دیگه اگه مثل حاجیتون!‌ روی سبد شانس نشسته باشید اینه دیگه خوب حالا هر دفعه ۵-۶ مورد از این اتفاق‌های خوب رو می‌نویسم که روحیه بگیرید. یه نکته هم رو باید توجه داشت که اینجا روی کسی نمی‌شه حساب کرد . یعنی اینکه هر کاری رو خودتون باید بکنید. در هر صورت ایشالا اگه اومدید اینجا آفیسی نبوده که من سروکارم بهش نیفتاده باشه هرکاری بود در خدمتتون هستم.

امشب افطار ام آی تی بود که استادهای دانشگاه و کارمندهای دانشگاه رو دعوت کرده بودند. افطاری خوبی بود جای همگی خالی بود. یه سخنرانی خوب هم داشت که من miss کردم

عرض کنم که این امیت ما هم یه کمی این لغت های فارسی رو بلده ... دیروز داشت برام قصه‌ی " نادیر شاهاظفر"  رو می‌گفت (البته نمی‌تونه فارسی حرف بزنه ولی خوب یه سری کلمات مثل کتاب و اینا رو می‌فهمه) ( من مرده بودم از خنده یادم اومد یه بار یکی از بچه‌ها می‌گفت این جناب نادر هر وقت پول کم می‌اورده یه لشگر جمع می‌کرده و یاعلی یه سفر می‌رفته هند و بالاخره چند سالی اوضاع توی کشور به راه می‌شده . البته امیت خیلی از این نادیر شاهاظفر بد نگفت ولی گفت که یه سری چیزا رو ورداشته رفته ( که البته من فکر می‌کنم خیلی بیشتر از یه سری چیزا بوده)

بعدش هم داشت در مورد کاظیم کان حرف می‌زد که من بهش گفتم تلفظش غلطه. بعد ازش پرسیدم که تفاوت kan  و  khan چیه و اون گفت که اولی kan  هست و دومی  kkkkkan ولی من گفتم که این دوتا که یکیند تو باید بگی کاظم خان اول که چپ چپ منو نگاه کرد و بعد گفت که چندبار دیگه تلفظ کنم. بعد اومد سعی کنه خ رو تلفظ کنه که نمی‌دونم زبونش توی حلقش گیر کرد چیش شد که بالاخره هرچی مونده بود دیه ش بیفته گردن ما!‌ دیگه گفتم بابا بیخیال همون کاظم کان خوبه اشکالی نداره. واقعا تلفظ خ اینقدر سخته؟؟

آقا شرمنده از دوستان من لینک دادن و از این جور کارا بلد نیستم. ولی این وبلاگ بیژن و علی را ببیند

azadi-b.persianblog

alisinwonderland.persianblog

آقا فان باشید سی یو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد