سلام

اولا ببخشید . راستش من دو روز پیش یه متن مفصل نوشتم و آپ لود هم کردم ولی نمی‌دونم چرا این سایت محترم نشونش نمی‌ده . دیگه امروز یقین کردم که به دیار ابدیت رفته ( نوشته هه)

عرضم به حضورتون که می‌خواستم این دفعه راجع به این شهر بوستون بنویسم. اولا که عین ایرانه ( تهران خودمون) نه که شهر قدیمیه خیلی درب و داغونه. بنابراین ما که تا حالا چیزی ندیدیم ولی بچه‌های آمریکایی می‌گن که بقیه‌ی شهرها بهتره. اینجا خوب خیلی به عابرای پیاده احترام می‌گذارن ولی نه همیشه. آمیت می‌گه که توی پن استیت که بوده چشماشو می‌بسته و می‌دویده وسط خیابون بعد همه‌ی ماشین‌ها ترمز می‌کردند و اون کیف می‌کرده. ولی اینجا از این کارا که نمی‌کرد هیچی اگه چراغ عابر سبز باشه و بدون احتیاط بری روی خط عابر یه دفعه دیدی که بجای مهندس گوشت چرخ‌کرده تحویل جامعه داده شد! ماشالله صفر تا صد ماشین‌ها هم که دهم ثانیه است اینه که جناب راننده تا اراده کنه که پاشو روی گاز فشار بده ( و هنوز این کارو نکرده) ماشین در آستانه‌ی پروازه. در هر صورت که اینجوریه اینجا

ولی مزیتی که داره اینه که شهر بزرگیه. یادم میاد محسن دادفرنیا می‌گفت که توی کلمسون بعد از ۷ شب پرنده پر نمی‌زده و برای خرید یه تکه نون ( نه به این افتضاحی!)‌مجبور بوده ۴۵ دقیقه پیاده بره و از این حرفا. ولی خوب اینجا همه چیز دم دسته. لازم به ذکره که ام آی تی یه دانشگاه درازه (مثل شریف) و خوب خیلی فضای سبز و از این حرفا نداره و اگه این چارلز نبود اصلا دو ریال هم از نظر ظاهر نمی‌ارزید. دیروز داشتم کنار چارلز قدم می‌زدم ( آهان تا یادم نرفته چارلز دوست دختر من نیست یه رودخانه است ( البته اقیانوس) که در طول ام آی تی کشیده شده خیلی هم بزرگه تقریبا عرضش شاید ۱ کیلومتر هم باشه (نمی‌دونم چند تا پرانتز باز کردم در هر حال بریم سر اصل مطلب:

عرضم به حضورتون که توی این ایالت ریزه میزه هم دو سه جین دانشگاه و کالج ریخته. تقریبا اینجا همه دانشجو هستند. یه کالج ولزلی هم داره که مخصوص دختراست ( بین ایرانی‌ها معروفه به الزهرا !) و خوب البته تناسبش با ام آی تی شبیه‌ ارتباط دانشگاه الزهرا با دانشگاه شریفه (حاج آقا مستحضر هستند!!!) .  ببخشند اینقدر تکه پاره می‌گم . القصه می‌خواستم بگم که آقایون که متاهل هستند و می‌خواهند که با خانومشون بیان آمریکا ( و البته حقوق زنان را رعایت کرده باشم خانم‌هایی که متاهل هستند و می‌خواند شوهرشون رو هم همراه خودشون بیارن آمریکا ) این شهر گزینه‌ی خیلی خوبیه چون که بالاخره می‌تونید دست همسرتون رو توی یکی از این دانشگاه‌ها بند کنید و یه پذیرشی چیزی براش جور کنید. بعدش هم چون شهر بزرگه خوب حوصله‌تون کمتر سر می‌ره

یه توصیه‌ی دیگه هم برای دوستان متاهل از قول بچه‌های اینجا بکنم که یه چیزی که همه روش توافق دارند ( همه اعم از دوستانی که با همسرشون برای ادامه‌ ی تحصیل اومدن و راضین و دوستانی که با همسرشون اومدن و ناراضین و دوستانی که مجرد اومدن و ناراضین و دوستانی که مجرد اومدن و راضین!!!) این که حاج آقا اگه یه سال زودتر بیاد و بعد از اینکه جا افتاد خانمش رو بیارن ( ببخشید من فراموش می‌کنم اضافه کنید یا اگر حاج خانم یه سال زودتر بیان و سال بعد شوهرشون رو بیارن) خیلی بهتره و خوب راحتتره. البته من نظری ندارم و جزء این ۴ گروه هم هنوز نیستم فقط از قول بچه‌ها گفتم.

خوب حالا خوبه که این سایت محترم یه دفعه هنگ کنه.

یه چیز دیگه هم حیفم اومد که ننویسم اونم اینه که این آمیت ما گفتم هندیه ( البته خیلی پسر خوبیه و شبیه بقیه‌ی هندی‌ها نیست خیلی باکلاسه دوتا هم فوق لیسانس داره ریاضی و مکانیک ) عاشق موسیقی هندیه . دیروز رفته یه سی دی پلیر خریده و حالا ول کن نیست که بیا این آهنگ‌های هندی رو گوش بده . بالاخره دیشب که یه آهنگ از کاسیم کان!! (کاظم خان ) و یه آهنگ دیگه از گول سار (گلزار) گذاشت  نیم ساعت مغزم داشت منفجر می‌شد (آمیت عاشق این گلزاره می‌میره براش!) بالاخره من هم گفتم توی ذوقش نزنم دیگه ....

آقا من در حال میدترم دادنم. مید ترم ما تیک هوم هستش و کلوز بوک!! ۴ روز هم وقت داره ( مجموع سه تا سوال ۲ ساعت هم وقت نگرفت!)

خوب فکر کنم این دفعه به اندازه‌ی دو سه هفته نوشتم

قربان همگی

محمد رضا

پاسخ به نظرات

محمد آقا: اینجا خوب سایت‌های فارسی که هستش و از همه جا دسترسی بهش هست ولی روزنامه و چیز دیگه‌ی فارسی پیدا نمی‌شه. من با ایرانی‌ها هستم و همکاری هم می‌کنم ( از جمله فردا شب باید بلیط هالیوون پارتی بفروشم !! یه جشنه که همه‌ی ایرانی‌های شمالشرق آمریکا توش جمع می‌شن)

عقیل جون اینجا خود دربنده.

محسن ش تنکس! در اولین فرصت دوربین می‌خرم و عکس‌ها رو می‌فرستم برات

محسن ب اینقدری که اون عکس حال داد ... یه ساعت تموم داشتم نگاش می‌کردن ایول!

آقای (O)  حالا چرا میزنی. من هنوز نفهمیدم که شما کی هستی ولی معلومه که از گروه‌های فشار باید باشی. آقا قرن بیستم هستش خجالت بکش گفتگوی تمدن‌ها تسامح و تساهل ... پروتکل رو هم که امضا کردید .... اینقدر هم قروقاطی نوشتی که اصلا نمی‌شه بفهمی چی می‌خواستی بگی. همه‌ی گروه‌های فشار اینطوریند؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد