سلام
متاسفانه جملهام به دلیل هنگ کردن سیستم ناتمام ماند. بله این لپتا پی که دارم باهاش تایپ میکنم و از جرج گرفته شده است پنتیوم تری ۱۰۰۰ هستش ولی نمیدونم باهاش چکار کرده که مثل تراکتور صدا میکنه به طوری که وقتی اوفوک که اتاق کناری هست میخواد بخوابه باید خاموشش کنم (باطبع وقتی خودم هم میخوام بخوابم باید ۱ ساعت باشه که خاموش باشه تا صداش از گوشم بیرون رفته باشه)
امروز خبرهای خوبی مبنی بر اخراج ایرانیهایی که در آمریکا درس میخونند شنیدم. امیدوارم که ... ( هیچی هم که نمیشه بنویسی یا اونوریها گیر میدن یا اینوریها) بهتره بحث سیاسی نکنم/
مصاحبهی حسین آقا را هم گوش کردم. نمیدونم چرا خارجی ها باید در هر حال بما بخندند. چه موافقها که صحبت میکنند و چه مخالفها و چه خودمون!!!
عرض کنم که خدمت آقای صفیخانی که شاکی شده بودند اسمشون را عوضی نوشتم که برو خدا را شکر کن چون اونوقت قصد داشتم یه حرف دیگه هم بهش اضافه کنم که برای ... منصرف شدم.
چند تا نکتهی دیگرو هم نوشتم که چون مخاطبین این سایت عمومی هستند ترجیح دادم که پاکش کنم. ولی حالا به یکیش اشاره میکنم ... یک حرف بس است و از این حرفا....
خوب اینجا دخترا و خانمها لباس و شلوار میپوشند و بنابراین با توجه به اینکه خودشون هم خیلی حساس هستند اگه یه کمی بدنشون روی فرم نباشه مسخرهی خاص و عام میشند. بنابراین بیچارهها مجبورند کلی ورزش کنند. تقریبا ساعتی از روز رو پیدا نمیکنی که کنار رودخونه ۱۰-۲۰ نفر ( همه هم مونث!!) در حال دویدن نباشند . از ساعت ۵ صبح من دیدم تا دیشب حوالی ساعت ۱۱ داشتم بر میگشتم آپارتمان... خیابونها و پیادهروها هم همیشه ... بالاخره عناصر اناث ایران باید خدا را شکر کنند... و هروقت به فکر آزادی و از اینجور حرفا افتادند حتما قبلش ۵-۶ ساعت برای بدنسازی (فقط برای روی فرم ماندن نه بدنسازی!)در روز وقت رزرو کرده باشند.
آقا شماها هم شروع کنید وبلاگ نوشتم مخصوصا تو علی سفی که مطمئنم وبلاگت هر روز پر از نکتههای شیرین و شنیدنی هست....