بعضی وقتا میگم چه آدمایی پیدا میشن یه چیزی میگن و اسمشون رو نمینویسند. آخه آدم .... خوب اسمتو بنویس تا یه جواب درخور برات بفرستم ( یا حداقل ای میلتو بنویس اگه نمیخوای آبروت جلو بقیه بره)
عرض کنم که این هم خانهای ترک ما دیشب مسلمون شد ( یعنی مسلمون از آب دراومد) صحبت این بود که ترکیه چه جوریه و از این چیزا که گفت توی ترکیه ۹۹٪ مسلمونند. منم گفتم که توهم مسلمونی گفت آره. بعدش گفت بیاید شبا بساط فیلم و درینک را بندازیم و اینجوری داره حوصلمون سر میره و از این حرفا...
بگذریم. امروز با جرج جلسه داشتم. مخش رو خوردم. خیلی سعی کرد که با حوصله به حرفام گوش بده و تمام مشکلات رو حل کنه. خوب همینطور که میدونید اینجا خیلی درب و داغونه . نمیشه هر نرم افزاری رو که دوست داری نصب کنی . فرداش میان خرخرت رو میگیرند و بعدش هم بیچاره میشی. ( آزادی نیست دیگه . مملکت خودمون هرنرم افزاری که بخای ۲۵۰۰ تومن بازاررضا داره. تازه اگر هم نداشته باشه تازگی ها ۳ روزه تهیه میکنند)
بگذریم بالاخره با هر زحمتی که بود متلب و آفیس و کورل و ساینتیفیک رایتینگ را ازش گرفتم. این کاسبی امروزم بود تا فردا خدا چی قسمت کنه. الان که دارم این اراجیف رو مینویسم ساعت ۶:۰۵ دقیقه است و توی آفیسم فقط من و جیجین هستیم. جیجین هم اونور داره چت میکنه ( توجه داشته باشید که اینجا در ساعات کاری یعنی از ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر داخل لابراتوار همه در حال چت هستند اون هم همه جوره :صوتی. تصویری . صوتی-تصویری. یاهو مسنجر و ....) اصلا نمیشه صدای خودتو بفهمی...