-
قارنامهی سفر چین!
سهشنبه 15 تیر 1389 21:16
سفر به چین درست مانند سفر به یک سیارهی دیگر است. همان هوش مشترک انسانی در جایی دیگر از از این کرهی خاکی با شرایط اولیه و شرایط مرزی متفاوت تمدن و زبان و فرهنگی بسیار بسیار متفاوت ساخته و هزاران سال بر این اساس زندگی کرده است. اگر چه چند روز اول همه چیز عجیب به نظر میرسد، خیلی زود میتوان فهمید که زبان و آداب و رسوم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 خرداد 1389 21:17
یادت میاد من اونوقت اونقدر کوچیک بودم که باید دستم رو عمودی به بالا میگرفتم تا به دستت برسه یادت میاد اونروز بعد از ظهری که رفتیم برام کتاب خریدی همون بعد از ظهری که وقتی از سرِ کار برگشتی با من پیاده اومدی... خیلی راه اومدی. تا کتابفروشیِ کوچکی که توش اون کتاب رو دیده بودم. کتاب رو برام خریدی. و من کتاب رو بو...
-
همه چیز خوب است
جمعه 17 اردیبهشت 1389 21:17
گفته بودی از زندگیم بنویسم. ولی زندگی من که تغییری نکرده. همانطور است که بود. درست مانند گذشتهها. امروز جمعه است...؟ یا پنج شنبه؟ نمیدانم. فرقی هم مگر میکند. مثل هرروز صبح قدم میزنم تا آبدارخانه، لیوان کلفت شیشهایم را پر از چایی میکنم. چاییِ پررنگِ پررنگ. مردِ پیری بلند میگوید: "پرملات میخوری...
-
خاطرات خاکستری
یکشنبه 1 فروردین 1389 21:20
شب با چند تا از دوستان قدیمی رفته بودم بیرون. خوب کار دیگهای که نداشتم. رفتیم تا مرکز خرید و بعد پیاده برگشتیم. کلی جوک و بگو و بخند. صدامون تا پنج تا خیابون اونطرفتر هم میرفت. دلم درد گرفته بود از بسکه خندیده بودم. بچهها رفتند آپارتمانهاشون و من برگشتم. خیلی دیروقت شده بود، نمیدونم یازده بود یا دوازده،...
-
آش رشته در سه سوت!
شنبه 24 بهمن 1388 21:21
خدمت آقایون خانهدار عزیز سلام عرض میکنم. مثل همیشه آرزو میکنم که بچه(ها!) رو عوض کرده باشید، کف حیاط رو آب و جارو کرده باشید و رختها رو هم شسته باشید و آماده باشید برای دیدن برنامهیِ ما. امروز با یک برنامهی آشپزی دیگه در خدمتتون هستیم. غذایی که امروز برای شما در نظر گرفتیم اسمش هست "آشرشته". خوب...
-
دزدی علمی و ادبی
سهشنبه 29 دی 1388 21:21
صبح یک روز آفتابی و بسیار زیبا در لابی آپارتمانتان منتظر اتوبوس دانشگاه ایستادهاید. روی میز وسط لابی یکسری مجله ریخته شده و شما تصمیم می گیرید که در فرصتی که دارید چندتایی از آنها را ورق بزنید. اکونومیست نیوساینتیست، نیچر و چندتای دیگر. از بخت بد تصمیم میگیرید نیچر را ورق بزنید! هنوز چند صفحهای ورق نزدهاید که...
-
«الباب فی صُنعِ المِزمار!» یا «چگونه نی بسازیم»
یکشنبه 13 دی 1388 21:22
دیباچه! "من نینواز نیستم؛ ولی نینوازان را دوست دارم" از جملات نگارنده نیِ ایرانی سازی بادی و عملا تنها ساز بادی رسمی ارکستر ایرانی است. نی ایرانی ساده ترین آلت موسیقی ملودیک است: یک لوله ی صاف با چند حفره. شکل معمول این آلت موسیقی متشکل از پنج سوراخ در جلو و یک سوراخ در پشت ساز است. نی ایرانی حدود 3...
-
داستانی از شاهنامه
یکشنبه 15 آذر 1388 21:25
زمینه: فریدون که با در بند کردن ضحاک تازی به پادشاهی ایران رسیده وقتی به سن پیری میرسد سرزمین گستردهی تحت پادشاهیاش را بین سه پسرش تور، سَلم و ایرج تقسیم میکند. فریدون غرب (روم و یونان) را که مهمتر بود به پسر بزرگتر سلم، شرق (ماوراءالنهر و چین و ترکستان) را به پسر میانی تور (و از اینجاست که این ناحیه در شاهنامه...
-
ایرانگردی ١. بیاباننوردی در قلب دشت کویر
چهارشنبه 6 آبان 1388 21:26
" کویر! ... این عظمت بیکرانهی مرموزی که نومید و خاموش خود را به تسلیم پهن بر خاک افکنده است. خشک و بی آبی و آبادیای ، بی قلهی مغرور بلندی ، بی زمزمهی شاد جویباری ، ترانه ی عاشقانهی چشمهساری ، باغی ، گلی ، بلبلی ، مرتعی ، راهی ، سفری ، منزلی ، مقصدی ، رفتار مستانهی رودی ، آغوش منتظر دریایی ، ابری ، برق...
-
ساقینامه
یکشنبه 22 شهریور 1388 21:27
ساقی امشب می به چشمانم بریز امشبت را نیست از دامم گریز ساقی امشب دل به دریا می زنم پا به دیروز و به فردا می زنم ساقی امشب تا ثریا می روم تا کنارش قلب شیدا می برم می فشانم اشک تا در وا کند مرغ جان در کوی او ماوا کند ساقیا از می مرا سرمست کن جان من فارغ از آنچه هست کن ساقی امشب روی او در جام من ساقی امشب بوی او در جان...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 مرداد 1388 00:53
از سیاست که دوستان زیاد مینویسند، ولی کلی غمگین شدم وقتی شنیدم اسماعیل فصیح داستانی جاوید شد، و سیف الله داد ناباورانه درگذشت، و فرامرز حجازی هرگز پست بعدی وبلاگش را ننوشت. عکس آقای داد را- در کنار عکسهای دیگر- به دیوار اتاق کارم زدهام و اشک حسرت در چشمانم جمع میشود وقتی میاندیشم چهقدر میتوان خوب زیست:...
-
برای کشتهشدگان روزهای اخیر و خانوادههای داغدارشان
پنجشنبه 4 تیر 1388 01:13
پرده از روی صفحه برگیرید نوحهی زار زار درگیرید تن به تیمار و اندوهان بدهید دل ز شادی و لهو برگیرید هر زمان نوحهی نو آغازید چون به پایان رسد زسر گیرید چون فرو شَد ستارهی سحری کار ماتم هم از سحر گیرید ... پرده از روی صفحه برگیرید نوحهی زار زار درگیرید ۱ ---------------------------- من سردم است ۲ و آنقدر،...
-
جنگ
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 02:13
دوستان پیشنهاد داده بودند که به جای فقط معرفی داستانهای کوتاه و نویسندگان مشهور در صورت امکان و حداقل هر از چندگاهی یکی از آنها را ترجمه کنم. ترجمه هم از آن کارهایی است که شاید ابتدا کاری نسبتا یکنواخت به نظر آید. ولی یکبار (و فقط یک بار) تجربهاش ثابت خواهد کرد که از غیرخطیترین کارهای ممکن دنیاست. غیر از...
-
ایران عشقه!!
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 02:15
دوهفته در ایران همه چیز از همون لحظات اولی که پاتون به خاک مبارک ایران میخوره آغاز میشه. منظورم از همون لحظات اول همان چند ثانیه اول است... *********************** *********************** فرودگاه بین المللی! تسمه نقالهی ساکهای مسافرین در فرودگاه امام قفل میکنه!!! و مسوول مربوطه از مسافرین محترم تقاضا میکنه بپرند...
-
آخرین روزهای آمریکا
شنبه 1 فروردین 1388 02:16
**************************** **************************** مملکت امام زمان! کنار گیت شماره 28 به جز خانمی که با فرم و کارت شناسایی نصب شده روی لباسش کنار کامپیوتر ایستاده آدم دیگه ای دیده نمی شه. خانمِ مسوول, حرکت شما را که نفس زنان و بدو بدو به سمت گیت حرکت میکنید دنبال می کنه. وقتی شما به حد کافی نزدیک شدید با لبخند...
-
رمان
یکشنبه 4 اسفند 1387 02:18
روی جلد کتاب صد سال تنهایی به ترجمه بهمن فرزانه جمله ای از ناتالیا جینزبورگ ( نویسنده واقعگرای معاصر) نوشته شده است که بخش اول آن زمانی سوال ی بزرگ در ذهن من بود : " اگر حقیقت داشته باشد که میگویند رمان مرده است یا در احتضار است پس همگی از جای برخیزیم و به این آخرین رمان سلام بگوییم" ... آیا رمان واقعا در...
-
"وافور بکش تا بودت ممکن و مقدور"*!!
جمعه 18 بهمن 1387 02:19
"لولییی با پسر ِ خود ماجرا می کرد که تو هیچ کاری نمی کنی و عمر در بطالت به سر می بری . چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبر جهانیدن و رسن بازی تعلم کن تا از عمر برخوردار شوی . اگر از من نمی شنوی به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم ِ مرده ریگ ِ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و...
-
آموزش آشپزی: سوپ براکلی*
شنبه 21 دی 1387 00:09
با عرض سلام خدمت آقایون خانه دار عزیز. امیدوارم که رفت و روب صبحگاهی خیلی خستهتون نکرده باشه و بچه رو هم عوض کرده باشید. غذایی که برای امروز شما در نظر گرفتیم اسمش هست آبگوشت یا سوپ براکلی١ (فرنگیها بهش میگن براکلی-چدار چاودر Broccoli-Cheddar Chowder). این سوپ بسیار خوشمزه هست و من تا حالا کسی رو ندیدم که ازش خورده...
-
گلوله!
دوشنبه 11 آذر 1387 00:10
در حاشیهی آپ کردنهای دیر به دیر مصاحبه یک خبرنگار با نویسندهی وبلاگ: خبرنگار: محمدرضا! چقدر بگیری وبلاگ را میبندی و کنار میکشی؟ نویسندهی وبلاگ با قاطعیت: فقط با گلوله! (البته امیدوارم نویسندهی وبلاگ هم به سرنوشت آخرین نفری که با قاطعیت گفت "فقط با گلوله" دچار نشه) **********************...
-
سوسوی ستاره...
جمعه 19 مهر 1387 00:12
بعد از ظهر یک روز خسته کننده پاییزی. شما کنار قهوهدرستکن (coffee maker) ایستادهاید و یک لیوان (سایز آمریکایی٬ معادل ایرانیش = بشکه!) رو از قهوه پر میکنید. با خودتان فکر میکنید اگر خواجهحافظ شیرازی در یک دانشگاه آمریکایی تحصیل کرده بود٬ با توجه به اینکه مصرف انواع مشروبات الکلی در محیط دانشگاه به شدت ممنوع است٬...
-
تاخیر!
یکشنبه 24 شهریور 1387 00:13
به قول آقایِ پدر با عرض پوزش از معذرتِ ببخشید۱ که این وبلاگ مدتی تاخیر شد. بیشتر تقصیرش را به گردن پایاننامه میاندازم و اصل پایستگی حجم نوشتن در ماه. ان شاءالله2 که از این به بعد وبلاگ به همان ترتیب حدود بیست روز یک بار به روز شود. ******************** ******************** هفتم مهرماه استاد حسین دهلوی یکی از...
-
سکوتهای کودکی
یکشنبه 23 تیر 1387 00:14
(به بهانهی تازهترین آرزوی همشیرهی مکرمه) فیلمنامه در سه سکانس! (در قسمتهایی که خیلی دقیق صحنهپردازی نشده هدف بازگذاشتن دست کارگردان بوده) تیتراژ ابتدایی: صدای جیغ ممتد یک بچهی تقریبا چهارساله. صدای جیغ به تناوب غیر منظمی بالا و پایین میشود و از دور در حال نزدیک شدن است. صدا به صورت گوشخراشی بلند و نزدیک...
-
از میان اخبار
یکشنبه 9 تیر 1387 00:15
سنگ پا ؟! تصویر زیر مربوط به افتتاح خط تولید خودروی تندر ٩٠ است. لطفا به جای سه نقطه در عبارت نوشته شده بر روی تریبون کلمه یا کلمات مناسب بگذارید: زمانی در گروه محترم صنعتی ایران خودرو در جهت "ارتقاع" کیفیت و کمیت خودروی ملی مجاهده میکردم. یاد دارم روزی با دوستان درسخنرانی یکی از مدیران ارشد ایران خودرو...
-
نقل قول
شنبه 1 تیر 1387 00:16
<< اینجا "زندگی" میکنیم...... به یاد با تو بودن، گهگاه گرداگرد هم مینشینیم و هریک، دیگری را در خاطراتی که با تو دارد شریک میکند ...... اینجا زندگی میکنیم و هر از گاهی صدای تو را از پشت سیمهای طویل و بیانتها میشنویم...... اینجا زندگی میکنیم و به ناچار هنگام شنیدن صدایت چشمهایمان را به دیوار...
-
اندر اخبارات یومیه
پنجشنبه 2 خرداد 1387 00:17
سِیّم ربیع الثانی میرزا لنکرانی طبیبالسطلنه به راپورتچی بنگاهِ کفر و فسوق، بیبیسی، اعلان کرده که به همت شبابِ مومن و متقن و متدینِ مملکتِ متعالیهی جمهوری اسلامیه، سوزن و پمادِ همهی مرضهای عالم استخراج شده و عنقریب است که تعداد هزارها بلکه کرورها علاج جدید را در یک مجلس اینترناسیونال برای جماعت اطباء و محقق...
-
سودای آن ساقی مرا، باقی همه آنِ شما ...
سهشنبه 17 اردیبهشت 1387 00:17
بهارِ بوستون ... دیروز مستان را به ره، بربود آن ساقی کله امروز می در میدهد تا برکند از ما قبا این باد اندر هر سری سودای دیگر می پزد سودای آن ساقی مرا، باقی همه آنِ شما ... برای ذخیره اینجا و برای شنیدن اینجا را کلیک کنید. :)
-
سفرنامهی مصور فلوریدا (۲)
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387 00:18
Key West: صد مایل رانندگی روی پل! Key West آخرین جزیره از مجموعه جزایر مرجانی جنوب ایالت فلوریدا است که با مجموعهای از پلهای طویل به هم متصلند. مسیر صدمایلی از جنوب فلوریدا تا Key West نقشه از این سایت . google map رو هم ببینید مناظر بدیع مسیر شما را قانع میکند که فلوریدای واقعی در حقیقت از اولین جزیرهی این...
-
سفرنامهی مصور فلوریدا (۱)
پنجشنبه 15 فروردین 1387 00:19
اورلاندو: شهر پاتپات! اولین چیزی که در اورلاندو شاید به چشم عجیب بیاید تعدد زمین های mini-golf در گوشه و کنار خیابان ها است. اورلاندو شهری توریستی است و توریستهای آن هم اغلب خانوادهها هستند. مهمترین جاذبههای توریستی شهر اورلاندو Universal Studios SeaWorld Orlando و Walt Disney World Resort هستند. Wonderworks...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 بهمن 1386 00:23
چند توصیهی ایمنی: ۱- اگر قرار است جلوی یکسری آدم کمی تا قسمتی مهم در یک سمینار کمی تا حدودی مهم نتایج یک تحقیق را ارائه کنید و اتفاقا سراپا سفید هم پوشیدهاید٬ به احتمال خیلی بالایی از تشنگی شهید نخواهید شد اگر ده دقیقه مانده به جلسهتان از بین دهها option نوشیدنی Blackberry Juice را نخورید. قابل توجه دوستان که...
-
"اشکی به یاسین ..."
جمعه 21 دی 1386 00:23
نمیدونم چرا این صحنه اینجور جلوی چشمم مونده، بعد از این همه سال ...نمیدونم چرا اینقدر برام آشناست.یادت میاد، اون شب خنک تابستون، نشستی و گفتی و گفتی. اولین باری بود که صدات میلرزید. مهتابی ضعیف راهرویِ زیرزمین رو یادت هست؟ و تو که پشت به درِ نیمهبازِ زیرزمین نشسته بودی، و سایهات- پشتِ نورِ مهتابیِ راهرو -...