این داستان ماشینهای کار دائم و عزیزانی که زندگیشون رو وقفش میکنند ظاهرا تمومی نداره. حالا اینکه داستانش تمومی نداره یه بحثه، بحث دیگه اینه که به نظر میاد یه بخش جدا نشدنی کار دانشگاهی ما هم سر و کله زدن با این عزیزان باشه که از سراسر ایالت (و بعضی وقتها از شهرهای دوردست آمریکا) تلفن و ایمیل میزنند و وقت میگیرند و کلی باکلاس (البته مطرح نمیکنند راجع به چه چیزی قراره صحبت کنند) ولی وقتی بالاخره میان معلوم میشه که یک ماشین کار دائم جدید طراحی کردند که قراره کل سیستم انرژی دنیا رو زیر و رو کنه و مشکل گلوبال وارمینگ رو حل کنه و از این حرفا ...
بعد خوب الان قرن بیست و یکم هست و ماشینهای کار دائم هم کلی پیشرفت کردند و برخلاف قدیمیها که با چهارتا سنگ و طناب کار میکردند امروزیهاش با اصول پیشرفته مگنتوهیدرودینامیک و کوانتوم الکترودینامیک و فوتونیک غیرخطی و کوانتوم نسبیتی و اینا کار میکنند.
حالا تا اینجاش هم خیلی موردی نداره، اون قسمتیش که یه کم مورد داره، یعنی مورد که نداره یه کم عجیبه، اینا که نصف این مخترعین ماشین کار دائم از هموطنان بسیار بسیار عزیز هستند (بعضیهاشون 40-50 ساله آمریکا زندگی میکنند) که با انرژی بینهایت زیاد با ده پونزده تا رول نقشه تشریف میارند و نقشههای دومتر در دومترشون رو وسط آفیس پهن میکنند و بعد چهارزانو میشینند کف آفیس شروع میکنن با آب و تاب از ایده نابشون تعریف کردن، و اینکه هنوز استعدادشون رو دنیا کشف نکرده و زود به دنیا اومدند و از این حرفا.
آخرش هم که خیلی محترمانه با معادله و محاسبه نشون بدیم که "اگه این ماشین شما کار کنه اونوقت حرکت وضعی عطارد باید به جای دور خورشید دور دنباله دار شومیکر لوی 9 باشه" اونوقت کلی بهشون برمیخوره و میگن تو ذهنت توی این مکانیک کلاسیک دچار جمود شده و کلی به حال دانشگاه و دانشجوهای بدبخت و مملکت و دنیا و سرنوشت و آخرت و اینا افسوس میخورند ...
دیگه کار به جایی رسیده که همکارا هم مراجعینشون رو جَلدی میفرستند پیش من میگن تو زبون اینا رو بهتر میفهمی. والا ما تا حالا فکر میکردیم شرایط اقلیمی ایران نابغه پرور هست (فارس که حاضر نشد این خبر رو برداره) ولی ظاهرا یه چیزی توی اعماقِ ژن ماها ایراد داره.
باور بفرمایید به جون شما که نباشه به جون ... اصن همون به جون شما، من به ضرس قاطع میگم، این همه استعداد و انرژی اگه به راه درست میرفت تا حالا تکنولوژی اونقدر پیشرفت کرده بود که من الان ییلاق رفته بودم یکی از قمرهای اورانوس، و شما هم هوین الان نشسته بودید جلوی آلفای قنطورس داشتید حمام آفتاب میگرفتید...