« و روز هشتم آفرینش، چون از خلقت فارغ شده بود، رنج و تَعَب ابناءِ بشر در دنیای خاکی سخت اندوهگینش ساخت. پس به بنیبشر پختن نان سنگگ تعلیم فرمود تا اندکی از رنج و تعبش کاسته شود. بنیبشر چون اول بار نان سنگگ بپخت و بخورد در جا از حال برفت و سهشب و سهروز در کما بود. بعد که به هوش آمد لقمهای دیگر در دهان گذاشت و این بار سهشب و سهروز بشکنزنان اینطرف و آنطرف میدوید و خدایش را شکر میگزارد. پس به بنیبشر فرمود، و چه نیکو فرمود، که تا قیام قیامت از این نان بهرهمند شو، باشد که مرهمی باشد بر رنجهایت.»
سِفْرِ "پس از آفرینش".
کتاب مقدس یکی از فِرَق ضاله
مکالمهی دو دخترخانم دانشجو در آسانسور:
دخترخانم اولی: ببین فکر میکنی اگر فلاحپور، نازیلا رو وَرداره [!!] براش پورشه میخره؟
دختر خانم دومی: نــــه بااااا بااااا. حداکثر یه زندگی کارمندی بتونند درست کنند. این خبرها هم نیست...
من خیره به افق مینگرم!