-
فارسی را پاس بداریم
دوشنبه 20 مرداد 1399 06:29
ولی، خدمتش به زبان پارسی به کنار، مزهاش خععلی عالی بود!
-
دار مکافات
چهارشنبه 15 مرداد 1399 06:57
دوستی میگفت «همیشه فکر میکردم آدمهای ناراست و متقلب - نه لزوما اونهایی که آهسته و بیسر و صدا مثلا یه کار کوچکی کردند، بلکه حداقل اونهایی که همه از کارهاشون خبر دارند و اعمالشون بر عوام و خواص مثل روز روشنه و حتی خودشون با قاهقاه معترفند - یه جایی بالاخره کارشون به سنگ میخوره و رسوا میشوند و همهی اون...
-
مدرسان و ورزش
چهارشنبه 8 مرداد 1399 07:40
یکی از معدود ورزشها و تحرکهای ما اساتید و مدرسان این بود که زمان تدریس بالاخره دیگه حداقل باید قدم میزدیم تا سرکلاس و یکی دوبار از روی صندلی پامیشدیم به دانشجویی چیزی میگفتیم که آقا با بغلدستیت حرف نزن یا دستت رو نکن توی دماغت. اونم که به یمن این کرونا از دست رفت. حالا کل کلاس رو باید بشینیم جلوی کامپیوتر زل...
-
کلمات
جمعه 27 تیر 1399 00:29
کنار حنا روی کاناپه نشسته بودم. منتظر بودیم بقیه آماده بشوند که بریم بیرون. حواسم به امیرعلی بود که داشت وسط هال بازی میکرد. زیر لب یه آهنگ غمگین رو زمزمه میکردم. سرم رو چرخوندم به حنا چیزی بگم که دیدم داره خیرهخیره به جلو نگاه میکنه و معلومه که با دقت به زمزمهی من گوش میده. سرش رو گردوند به سمت من، نگاهش یه بهت...
-
جملات شرطی نوع سوم در انگلیسی و زندگی در ایران!
دوشنبه 23 تیر 1399 06:24
اگه کسی تونست حدس بزنه ارتباط جملات شرطی نوع سوم * در زبان انگلیسی و زندگی در ایران چیه؟! سر جستجوی معلم زبان برای یکی از فامیل به یه وبسایتِ فارسیِ آموزش زبان انگلیسی رسیدم که نویسندهاش ظاهرا موقع نوشتن خیلی اعصابش از اوضاع موجود خُرد و خمیر بوده: « ... کاربردی ترین جملات شرطی در انگلیسی برای ایرانیان به نظرم نوع...
-
بنگبنگ
شنبه 14 تیر 1399 08:32
هرکسی که وارد خونه میشه، حنا بدو بدو میره یه جایی قایم میشه. ما هم با ایماء و اشاره به وارد شونده حالی میکنیم که حنا اینجاست و بروند پیداش کنند. امروز بعد از ظهر خاله خانم اومدند خونهی ما. حنا پشت در آشپزخونه قایم شده بود. من ازتوی هال از بالای اوپن میدیدمش. به خاله با اشاره فهموندم که حنا اینجاست و پیداش کنند....
-
خسرالدنیا و الاخره
سهشنبه 6 خرداد 1399 04:33
یک مقالهای هست که باید تا آخر هفته تمومش کنم. متاسفانه کارها جوری پیش رفته که دیگه نه به موضوعش علاقهمندم، و نه کار کردن روی اون برام هیجان زیادی داره. یه پروژهی دیگه هم هست که موعدش خیلی دیرتره، ولی فوقالعاده برای من هیجانانگیز هست. یعنی منو ول کنند سریع میرن پشت کامپیوتر میشینم پای اون کار. اصلا زمان برام...
-
کرونا در ایران - یک مشاهدهی میدانی
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 12:47
یکی از اعضای خانوادهی نزدیک بنده - اسمش رو بگذاریم خانم یا آقای x - کمی تب داشت و سرفه میکرد. بالطبع در شرایط فعلی که گلو صاف کردن مساوی کرونا است، ما هم در این مورد به شدت مشکوک به کرونا بودیم. پرسشنامهی سامانهی غربالگری کرونا رو در سایت سامانه غربالگری افراد مشکوک به کرونا پر کردم و نتیجه این بود که با توجه به...
-
آهن آلات، آهنِ ضایعات ...
پنجشنبه 28 فروردین 1399 01:31
«آهن آلات، آهنِ ضایعات، فرش و گلیم ... خریدارم ... آهن، چدن، پنکه، بشکه، چراغ سماور ... خریدارم... اثاث منزل، لوازم منزل، لباسشویی، ظرفشویی، شوفاژ خریدارم...» --------------------------------- یکی از مشکلات درجهی دو زندگی در تهران (و شاید ایران) آلودگی صوتی است. منظور از درجهی دو اینه که روز اول و دوم خیلی به چشم...
-
کارگردانانِ گوگولی
سهشنبه 26 فروردین 1399 04:24
یه رستوران خوب و نسبتا باکلاسی بود که یکی دوبار با دوستان رفته بودیم. بچهها خیلی ازش تعریف کرده بودند و تجربهی من هم - مخصوصا از کباب کوبیدههاش - خیلی خوب بود. خداییش غذاهاش خیلی خوب بود و محیطش هم آروم و عالی. آخرین بار ظهر بود، وسط گرمای تیرماه که با بچهها رفتیم. ماشین یک بابایی رو کمکش هل داده بودیم و خواستیم...
-
ایران و صنعت بستهبندی
پنجشنبه 21 فروردین 1399 05:35
میگن طرف رفته بوده بقالی رب گوجه میخواسته. خیلی از ته حلق میگه: آقا ربعععع دارید؟ بقاله میگه داریم، ولی نه به این غلیظی. حالا اینکه خدا رو شکر در ایران در صنعت بستهبندی به همت متخصصان متعهد داخلی به صددرصد خودکفایی رسیدهایم به طوریکه بستهبندی انواع مواد غذایی و پوشاک و وسایل منزل و هرچه که تصور بفرمایید در...
-
کتابفروشی
شنبه 16 فروردین 1399 02:45
پدر معلم ادبیات فارسی بود. سال ۵۶ تصمیم میگیرد برای «خدمت به فرهنگ شهر و کشور» در کنار آموزگاری، کتابفروشی تاسیس کند، از صفر. با سرمایهی معلمیش. کتابفروشی را تا همین اواخر میرفت. دل بابا ولی فراخ بود. هرکسی کتابی میخواست، میتوانست امانت ببرد. دیده بودم که خود بابا بعضی وقتها به مشتریهایش کتاب امانتی پیشنهاد...
-
کوچههای ایرانی
شنبه 16 فروردین 1399 02:34
هوا گرم شده. حوالی ظهر است و توی کوچهای قدم میزنم. سایهی آفتاب، طرفِ خانههای جنوبی است، من هم زیر سایه راه میروم. از پنجرهی هر خانهای عطر غذایی بلند است. یکی قرمهسبزی، یکی بوی برنج ایرانی دَم کشیده، یکی روغن پیاز، یکی بوی زعفران، ...
-
یک داستان خیلی وحشتناک
چهارشنبه 6 فروردین 1399 06:02
مردِ پیرِ تهیدستی با تنها فرزندش زندگی میکرد و از طریق کار با یک اسب فرسوده روزگار میگذرانید. روزی اسب از خانهی پیرمرد فرار میکند. همسایهها به خانهی او میآیند و از اتفاق رخداده برایش اظهار ناراحتی و تاسف میکنند. مرد پیر به مهمانان میگوید که شما نمیدانید چه چیزی برای انسان خوب است و چه چیزی بد. پس ناراحت...
-
پوشش کرونا در تلویزیون
دوشنبه 26 اسفند 1398 00:29
من توی ناف بحرانم (تهران). تلویزیون نسبتا پوشش معقولی داره. من خیلی تلویزیون نگاه نمیکنم ولی همون به صورت تصادفی هم که از جلوش رد بشم یا روشن بکنم تقریبا همش داره در مورد کرونا و اینکه چهکارهایی باید کرد صحبت میکنه. کلی پزشک و متخصص به عنوان مهمان میان و صحبت میکنند و توصیههای پزشکی میکنند و غیره (این رو از...
-
روغن بنفشه
چهارشنبه 21 اسفند 1398 09:43
یه پیشنهاد برای یه کار بنیادی: بیایم پول جمع کنیم یه هواپیمای اختصاصی بگیریم به ووهان برای این فوقمتخصصینِ انرژیدرمانی و هومیوپاتی و غرغرهی الکل و روغنِ بنفشه و دکترینال و امثالهم. همه رو باهم بفرستیمشون ووهان. هرکدوم حاضر شدن برن و زنده برگشتند من که شخصا در دم بهشون ایمان میارم.
-
مبتلا گشتم...
چهارشنبه 21 اسفند 1398 05:07
من این نوار بیداد شجریان رو از همهی کارهاش بیشتر دوست دارم. همه چیزش به نظرم عالیست. شعرش عالی، آهنگش توی دستگاه همایون است که از من بپرسید قشنگترین دستگاهه، و روی سنتور - ساز مورد علاقهی من- سواره، باطبع چون مشکاتیان ساخته، و خود نوع خوندن شجریان هم این قشنگی رو مضاعف کرده. شاید هم اصلش این باشه که یادگار سالهای...
-
تفاوت فرهنگی
یکشنبه 18 اسفند 1398 05:04
یکی از تفاوتهای بنیادین بین کشورهای غربی و ایران در آثار جانبی گسترش ویروس کرونا اینه که در کشورهای غربی دستمال توالت نایاب میشه ولی در ایران به دلیل «تفاوت فرهنگی» این اتفاق هیچوقت نمیافته.
-
مشکلات مرتبهی دوم
چهارشنبه 14 اسفند 1398 05:03
یکسری مسائل در علوم و مهندسی هستند که چندین مقیاس مختلف، در آنِ واحد، در اونها دخیلند. به عبارت دیگه اتفاقاتی که در اون مسائل میفته همزمان از مرتبههای بزرگی متفاوتی هستند. مثلا زندگیکردن رو در نظر بگیرید: ما در مقیاس ثانیه نیاز داریم تنفس کنیم، در مقیاس ساعت نیاز داریم آب و غذا بخوریم، در مقیاس روز نیاز داریم...
-
مرز پاکستان
شنبه 10 اسفند 1398 04:56
«بعد از یک هفته، پاکستان مرز با ایران را باز کرد» جراید سوال اینه که در طول این یک هفته، به جز زیاد شدن نمایی آمار مبتلایان و از دنیا رفتگان کرونا و مبتلا شدن مسوولین و مقامات کشوری و لشگری، چه اتفاقی افتاده که پاکستان این تصمیم رو گرفته؟ یعنی پاکستان اون اول با چه استدلالی مرز رو بست که الان اون استدلال دیگه کار...
-
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
جمعه 2 اسفند 1398 01:16
چهل روز گذشت ...
-
هوا سرد است...
سهشنبه 29 بهمن 1398 04:50
محبت والدین و بزرگترها - پدر و مادر و خاله و دایی و عمو و عمه و غیره - نه اینکه از روزیکه چشم باز کردهایم بوده، این گرما و محبتشان برایمان عادت شده است. فکر میکنیم دنیا همیشه، با این همه خورشید در آسمانِ زندگیمان، همینقدر گرم بوده، و خواهد بود. آنوقت، وقتی پدری یا مادری یا داییای از دنیا میرود، دنیایمان به...
-
سالخوردگی
دوشنبه 7 بهمن 1398 03:32
بعضی فکر میکنند درک و هضمِ از دنیا رفتن آدمهایی که سنی ازشان گذشته برای بازماندگان راحتتر است. چیزی که نمیدانند اینست که در طول این زمانِ سن زیاد، دلبستگیها هم خیلی بیشتر شده، وابستگیها هم، خاطرات هم، عکسها هم، عادت کردنها به همدیگر هم... و همهی اینها دست به دست هم میدهند تا باور کردنِ یک روز نبودنِ...
-
نالهی سنگ
چهارشنبه 2 بهمن 1398 00:03
این آدمهای خوب و عزیزِ دور و بر ما - پدر، مادر، خواهر، برادر، دوستان جانی- اینها این زیبایی و گرمی و خوبی که در طول سالها به زندگی ما میآورند، آیا میارزد به تلخیای که روز رفتنشان برای بقیهی عمرمان بر جای میگذارند؟
-
خدا به همراهت پدر ...
یکشنبه 22 دی 1398 23:22
انا لله و انا الیه راجعون روز یکشنبه ۲۲ دیماه ۱۳۹۸، پدر گرامی و عزیزم دارفانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق تعالی رفت. خدایا ایشان را ببخش و بیامرز و با ائمهی اطهار، و بهترین اولیاء و بندگانت محشور فرما فضلالله اعلم ۱۳۱۷-۱۳۹۸
-
تهران، این روزها
جمعه 20 دی 1398 03:43
فضای سوررئالی است،یک هفتهی گذشته هر روز صبح که بیدارشدهام انگار توی یک دوران متفاوت بیدار شدهام،انگار توی یک قرن دیگر، توی یک کشور دیگر،زندگی ولی، حداقل ظاهرش، مانند گذشتهها در جریان است،دیروز صبح برف آمد،امروز هوا آفتابی است، ملایم و مطبوع و تمیز،برج میلاد از دوردست پیداست،صدای ماشینها و همهمهی مردم از...
-
دنیای آدمها
جمعه 20 دی 1398 02:50
یک الگویی بین پنج شش نفر از دوستان دیدم که من رو به فکر واداشته. آدمهایی خیلی باهوش و با فکر و تحلیل و تحصیلکرده (به اصطلاح intellect) که مدام از عدالت اجتماعی سخن میگفتند و از فقر و استثمار و بردهداری مدرن و آزادی و شرافت پایمال شدهی انسانها. آدمهایی که یک لحظه آروم نمیگرفتند و کلی کار داوطلبانه میکردند و...
-
سرعتگیر
چهارشنبه 20 آذر 1398 23:38
فیلم دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove) ساختهی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۶۴ است. یادم میاد این فیلم رو توی برنامهی هفت که اونروزهای خیلی قدیم اول کل یک فیلم رو میگذاشت و بعد نقدش میکرد دیدم (همون برنامهی هفتی که مهران مدیری ادای مجریش رو در میآورد). اگه درست یادم باشه به فارسی «ماشین روز قیامت» ترجمهاش کرده...
-
صداهای آسمانی
چهارشنبه 20 آذر 1398 23:01
صدای ترک خوردن نبات توی فنجون چایی داغ!
-
تأملات جادهای ۱- جیپیاس
سهشنبه 19 آذر 1398 14:45
یکی از نتایج جالب استفاده از جیپیاس اینه که نشون میده هرچی هم توی جاده با سرعت حرکت کنیم و لایی بکشیم و خط عوض کنیم و حرص بخوریم، زمان رسیدن به مقصدی که مثلا یک ساعت از ما فاصله داره حداکثر در حد یکی دو دقیقه عوض میشه. مثلا در یک مورد، یک رانندهی بد (پسر همسایهمون) بیشتر یک مسیر ۶۵ مایلی رو ۱۵ مایل بر ساعت...