۱- محلهی ما که بین دوستان به محلهی فهادان معروفه (از دوستان یزدیتون بپرسید چرا) توش انواع و اقسام حیوانات بزرگ پیدا میشوند: اسکانک (راسوی شمالی)، راکن، انواع آهو، بوقلمون، گربهی وحشی، شیرجنگلی، و از جمله کایوتی (یا کایوت) که گرگ آمریکای شمالی است. این عکس پایین رو چند هفته پیش از توی ماشین گرفتم. اول فکر کردم روباهه چون دم پُر و پیمونی داشت. ولی همسایهها گوشزد کردند که نوک سیاه دمش و گوشهاش نشون میده که کایوتی هست. زیاد هم پیش میاد که سگ و گربه و جوجهی همسایهها رو میگیره میبره. اهل محلِ ما هم که مثبت هستند کاری به کارش ندارند. میگن سرزمین اجدادی اونا بوده که ما اومدیم توش. اینها هم جزء طبیعت اینجا هستند. ما باید بیشتر مواظب باشیم، نه اینکه اونا را بیرون کنیم یا بکشیم.

۲- چند هفته پیش نوشتم که در راستای آموزش مهربانی با حیوانات، توی داستانهایی که برای حنا تعریف میکنیم همهی حیوانات مهربون هستند. مثلا برای حنا داستان «بچهگرگ مهربون» رو تعریف میکنیم که یه روز که برف اومده بوده میره با مامان گرگه برفبازی میکنه و بعد برمیگرده خونه غذاش رو میخوره و میخوابه.
۳- چند روز پیش با حنا بیرون خونه بودم که یه کایوتی رو دیدم که از دور داشت میومد طرف ما. سریع دست حنا رو گرفتم و گفتم بابا بدو بریم توی خونه این گرگه داره میاد اینور خیلی خطرناکه.
حنا با هیجانِ وافر محکم سرجاش وایساده بود و تکون نمیخورد، و اصرار اصرار که بریم با نینی گرگِ مهربون دوست بشیم و نینی گرگ رو نازی کنیم و از این حرفا!
خیلی عذر می خام!
من 34 سال پیش کامنت گذاشتم تو این وبلاگ! کی تایید شده؟!
چه حرف جالبی:
ما اومدیم به محل زندگی شون. بگذاریم راحت باشند.